زندگی نامه آلبر کامو
آلبر کامو در هفتمین روز از نوامبر ۱۹۱۳ در الجزایر فرانسه در زمان حکومت شارل دوگل متولد شد. کامو کودکی از طبقه فقیر و کارگر بوده است. خود می گوید: « فقر مانع این شد که فکر کنم زیر آفتاب و در تاریخ، همه چیز خوب است. آفتاب به من آموخت که تاریخ، همه چیز نیست.». یا در جایی می گوید: « آزادی را من در آثار مارکس نیاموختم، بلکه خود آن را در دل فقر شناختم .». میتوان گفت سبک نوشتاری کامو هیچ انگاری بوده است. کامو از کسانی همچون ژان پل سارتر، اما گلدمن، میخاییل باکونین، هومر، لف شستوف، آگوستین، پتر کروپوتکین، فلوطین، سورن کی یر کگارد، فئودور داستایوفسکی، کارل مارکس، فرانتس کافکا، هرمان ملویل، فریدریش نیچه، زیگکوند فروید و… تاثیر پذیرفته است.
آثار
از رمان های آلبر کامو میتوان از «بیگانه»، «طاعون»، «سقوط»، «مرگ خوش»، «آدم اول» نام برد. کامو در حیطه ی نمایشنامه نویسی نیز فعالب یود و از نمایشنامه های او میتوان از «کالیگولا»، «مرثیه ای برای راهبه»، «سوء تفاهم»، «حکومت نظامی»، «دادگستران»، «تسخیر شدگان» یاد کرد. آثار غیر داستانی کامو نیز شامل این موارد می شوند: خطاب به عشق (نامه های عاشقانه ی آلبر کامو و ماریا کاسارس) ، پشت و رو ، عیش، افسانه ی سیزیف، انسان طاغی ، متافیزیک مسیحی و…
تفکرات و اندیشه ها
کامو به جهت فلسفی جهان را همچون نیچه می بیند. بیدادگری را نمی پذیرد زیرا آن را به معنای نفی انسانیت می داند. کامو مانند نیچه معترض و عصیانگر و شورشگر است. اعتراض آنان به جامعه و حکومت و سیاست نیست که بتوانند با انقلاب و شورش علیه آن، همه چیز را تغییر دهند. بلکه نقطه ی اعتراض و عصیان آن ها علیه جهان هستی و تمامی آفرینش است. به لحاظ سیاسی آلبر کامو عضو حزب کمونیستی شده بود. وی کاملا انسان گرا بود و ایدئولژی هایی که فرمان می دادند تا انسان دیگری کشته شود برای کامو قابل قبول و پذیرش نبود. کامو به شدت طرفدار انسان بود و هیچ چیز را با آن معاوضه نمی کرد. شاید همین گرایش کامو بود که باعث شد وی بعدها از تمامی احزاب سیاسی کناره گیری کند و انزوا بجوید.