ارتباط ساختار مالکیت بر کارایی
در پژوهشی مشخص شد که ارتباط ساختار مالکیت بر کارایی هیچ ارتباطی وجود ندارد. فرض کنید فردی سهام ده هزار سهامدار یک شرکت را یک جا خریداری کند و تنها مالک شرکت شود. آیا این تغییر مالکیت سود شرکت را افزایش و کارایی آن را بهبود می بخشد؟ براساس قضیه رونالد کواسه ساختار مالکیت بر کارایی بنگاه تأثیر ندارد. با هر توزیعی از مالکیت حتی آنجا که آثار خارجی وجود دارد مبادله آزاد به نقطه بهینه تولید می انجامد.
به عبارت دیگر، کارایی ارتباطی با توزیع مالکیت ندارد. در اقتصاد خرد نشان داده می شود که با هر میزان تمرکز از سرمایه می توان به نقطه بهینه تولید دست یافت مشروط به آن که مبادله در بازار رقابت کامل صورت گیرد؛ به عبارت دیگر، تا زمانی که بازار سرمایه رقابتی است تمرکز سرمایه بر کارایی تولید تأثیر نمی گذارد. اگر تمرکز سرمایه بازار رقابتی را تبدیل به بازار غیر رقابتی کند تمرکز سرمایه، کارایی را کاهش می دهد.

ارتباط ساختار مالکیت بر کارایی _ بازار كارای سرمايه
نتایج پژوهش
این آموزه تا اواسط دهه (۱۹۸۰) امری بدیهی تلقی می شد و هیچ آزمونی برای تأیید یا ابطال آن صورت نگرفته بود در سال (۱۹۸۵)، دمستز و لن برای اولین بار رابطه تمرکز مالکیت و کارایی در شرکت های بورسی آمریکا را آزمون کردند، آنها با برآورد رابطه زیر نشان دادند که میان تمرکز و کارایی هیچ رابطه ای وجود ندارد و به عبارت دیگر با هر ساختاری از تمرکز مالکیت می توان به کارایی دست یافت. دمستز و لن رابطه تمرکز سرمایه و سودآوری در ۵۳۶ شرکت آمریکایی را بررسی کردند.
بازار كارای سرمايه
از اوايل قرن بيستم، گروهی اعتقاد داشتن که از دست انداركاران ابزارهای اوراق بهادار، بر اين بود كه مطالعه تاريخی قيمت ها حاوی اطلاعات مفيدی برای پيش بينی قيمت ها در آينده است؛ لذا، با به دست آوردن روند قيمت ها، الگوی تغييرات، شناخته می شوند و اين الگو به ما می گويد كه هر چند وقت يكبار، روند خاصی رخ می دهد. معتقدين اين طرز تفكر را به دليل اينكه بر نمودارها تمركز داشتند چارتيست ناميدند . به نظر اين مكتب تحليل بنيادی ضرورتی ندارد، و حاميان آن بر اين باورند كه تاريخ تكرار می شود.