ساختار زبان و انقلاب ایران
انقلاب اسلامی ایران را باید یکی از پرسمبلیکترین رویدادهای قرن اخیر دانست که از حیث به جریان انداختن بیانهای آتشین، از نو زنده کردن کهنالگوهای دینی ـ ملی و خلق حجم انبوهی از شعارهای همهگیر، مجموعهی غنیای از سرمایههای کلامی را شکل میدهد و برپایهی همین ذخایر معنایی الگوهای هویتساز خود را خلق کرده، شاخصهای مشروعیتزایش را در انطباق با آن تعریف میکند. بدین جهت است که در تحلیل انقلاب اسلامی ایران ، چگونگی شکلگیری آن، توجه به زبان و نقش آن در پیشبرد کنشهای جمعی اهمیت فروانی مییابد در واقع تأثیر زبان را در شکلگیری و پیشبرد شورشهای اجتماعی با بهرهگیری از نظریههای متفکرینی نظیر رولان بارت و پیر انسار می توان نشان داد.
زبان و مفهوم قدرت
قدرت را بی شک باید یکی از محوری ترین مفاهیمی دانست که اندیشه های سیاسی دوران مدرن حول آن شکل گرفته است. این مفهوم به خصوص در اندیشه های رئالیستی هابز تعریف تازه ای می یابد و به عنوان یک مفهوم انباشنی و کمی خود را نشان می دهد که می توان آن را به شکل ابزاری جهت ایجاد ترس، نفوذ و کنترل بر امیال نامحدود انسانی به کار گرفت.
قدرت در این معنا به شکل عاملی بازدارنده با ابزار سلطه است که تنها در مواقعی استثنایی و ضروری وارد میدان می شود و در شرایط عادی نیازی به حضور مستقیم آن نیست. این تعریف از قدرت اما بعدها در اندیشه های کسانی نظیر گرامشی، آلتوسر، فرانکفورتیها و فوکو تحولات چشم گیری بافت، از عنصری کمی به عاملی کیفی بدل گردید که به شکل شبکه هایی پیچیده و متکثر در کلبه ی بافت های اجتماعی پراکنده اند و هم امکان سوژگی و هم ابژگی انسان در آن فراهم است.
منظومه های زبانی جاری در فضای سیاسی ایران
منظومههای زبانی ، کلان گفتارهای هرمی شکلی هستند که زنجیرهای متکثری از باورها و مطالبات را حول یک دال کانونی شکل می دهند و از دل آن مجموعه ای از دال های گوناگون را منتزع میکنند.
این منظومهها را از آن جهت به عنوان گفتارهای کلان در نظر میگیرند که محدود در عرصه سیاست نبوده و پرحوزههای مختلف حیات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اثرگذار هستند: منظومه های زبانی موجود در جامعه را می توان به تعبیر انسار به دو دسته ی منظومه های زبانی مسلط و منظومه های زبانی تحت سلطه تقسیم کرد. منظومههای زبانی مسلط، الگوهای کلامی هستند که به حفظ وضعیت موجود کمک می کنند و توجیه کنندهی وضع موجودند در حالی که سازههای کلامی تحت سلطه در هیئت اپوزیسیونی هستند که به طرد و نفی نظام سیاسی مستقر پرداخته و الگوهای بدیل آن را ارائه میدهند.
استباط ساده سازی شده
در یک استنباط ساده سازی شده، کلان الگوهای جاری در فضای ایران را میتوان در دو قاب کلی یعنی الگوی پادشاهی آرمانی و الگوی اسلامی – شیعی خلاصه کرد که ذهنیت ایرانی در واقع بر پایه ی این دو الگوی محوری شکل یافت. اگر چه با ورود ایران به عصر جدید و آشنایی با افکار و مفاهیم تازه که تحت تاثیر تحولات غرب بود، الگوهای معنایی تازه ای نیز وارد فضای فرهنگی ایران شد که می توان با یک رویکرد ساده سازانهی دیگر آنها را نیز به شکل چهار کلان الگوی اصلی یعنی الگوی آرمانی ترقی، الگوی آرمانی سوسیالیستی، الگوی آرمانی دموکراسی و الگوی آرمانی ناسیونالیسم تفکیک نمود.
این تفکیکهای شش گانه با وجود همهی اغماض و انعطافی که در تبیین آن صورت گرفته است می تواند راهگشای خوبی برای درک و شناخت دقیق تر منظومه های کلامی جاری در فضای ایران به دست دهد، بر پایهی همین تقسیم بندی ها میتوان الگوی معنایی که رژیم پهلوی می کوشد تا بر پایهی آن سازهی کلامی خود را قوام بخشد را نیز در قالب امتزاجی از سه الگو یعنی الگوی پادشاهی آرمائی، الگوی ناسیونالیسم و اندیشهی پیشرفت یا همان الگوی ترقی تحلیل نمود.
۷zx Cialis Best Sellers Catalog Baclofene Et Alcool FarmР С–РЎС›cia Italiana Q Vende Cytotec [url=http://cheapcial40mg.com]cialis[/url] Amoxicillin And Dacon Solution Can I Purchase Stendra Cod Buy Plavix From Canada