انقلاب در امور نظامی، نیروی فضایی و نیروی سایبری
انقلاب در امور نظامی، نیروی فضایی و نیروی سایبری همه به طرز مخاطرهآمیزی مطالب امروزی است. بحث در مورد جنبههای معاصر استراتژی مدرن بدون وارد شدن به حوزه پیشبینی آن، دشوار است.
برعکس، نویسنده هر چه بیشتر از تجربه استراتژیک تاریخی دور بماند، شاید بیشتر از تجربه جدید و معاصر بداند، اما کمتر آن را درک میکند.
نه نویسنده و نه خواننده جرأت اعتماد به درک آنها از این موضوعات امروزی را ندارند مگر در درون نوعی چارچوب فکری.
انقلابها در امور نظامی و تمام اشکال آن
جنگ سرد در هژمونیسم ایدئولوژیک یا تجاری ایالات متحده یک اقدام بدون هزینه نبود. نیروی فضایی نیز نه تنها یک اقدام بدون هزینه نیست؛ بلکه یک انقلاب اطلاعاتی ادعا شده و یا ضمیمهای از نیروی هوایی نیز محسوب نمیشود.
نیروی فضایی
نیروی فضایی به توانایی استفاده از فضا و جلوگیری از چنین استفادهای توسط دشمن اشاره دارد. علاوه بر این، مفهوم نیروی فضایی، در همسویی با نیروی زمینی، نیروی دریایی و نیروی هوایی، میتواند به سادگی برای اشاره به قابلیتهای فضا (زمین، دریا، هوا) و بدون استنباط ارتباطی به کار گرفته شود. بر این اصطلاح، جنگ بنابراین یك عمل اجبارگرایانه برای وادار كردن دشمن به انجام اراده ما است.
از آنجا که فضا پناهگاهی برای بسیاری از انواع فعالیتهای نظامی بوده است، بهتر است که به مفهوم نیروی فضایی نزدیک شود، به گونهای که منعکس کننده قاعده استراتژی کلاسیک باشد؛ قائدهای که در نهایت، بهرهبرداری از جغرافیای مفید نظامی همیشه مورد بحث قرار میگیرد.
انقلاب در امور نظامی؛ فضا و فضای مجازی در اینجا با هم برخورد میکنند زیرا نیروی فضایی و نیروی سایبر در بحث درباره الفبای استراتژی امروز و فردا به طور غیرقابل تفکیک و البته نه گیجکننده در ارتباط هستند.
تفوق استراتژیک ایالات متحده
برای مثال ایالات متحده اکنون برتری استراتژیکی نسبت به مخالفان آینده خود بدست آورده است، بدون اینکه حتی این یک هدف سیاسی آگاهانه بوده باشد.
از این رودستاوردهای معقول شامل یک برتری قاطع نظامی نسبت به بیشتر دشمنان بالقوه در بسیاری از اشکال جنگی، چه متقارن و چه نامتقارن کاسته نمیشود.