انواع كارآفريني
انواع كارآفريني
با توجه به گستردگي تعاریف كارآفريني، دسته بندي هاي گوناگوني مد نظر دانشمندان و صاحب نظران قرار گرفته است. در آثار و كتب و مقالات بي شمار در مورد كارآفريني انواع مختلف كارآفريني مطرح ميشود. در اينجا صرفاً به چند مورد بسنده خواهد شد.
اولين صاحب نظر پيشگام در زمينه طبقه بندي كارآفرينان، آدام اسميت است كه اين تقسيم بندي را بر اساس شخصيت، زمينه هاي اجتماعي و رفتاري ارائه دادهاست. اسميت دو نوع از كارآفرينان را مورد شناسايي قرار داد:
۱- كارآفرينان افزارمند:
معمولاً از زمينه هاي كاري يقه آبي مي آيند و داراي تسهيلات تجربه مديريتي محدودي هستند. كار فني را به كار مديريتي ترجيح ميدهند. چنين كارآفريناني دوست ندارند ريسك كنند. معمولا فاقد انعطاف پذيري و اعتماد به نفس هستند. معيار موفقيت آن ها بيشتر رضايت مشتريان است.
۲- كارآفرينان فرصت گرا:
اين دسته از كارآفرينان با سطح عالي تحصيلات و تنوع وسيعي از تجربيات كاري تشخيص داده مي شوند. آنها تمايل دارند كه داراي زمينه هاي اجتماعي طبقه متوسط باشند. كارآفرينان فرصت طلب سطح بالايي از آگاهي اجتماعي را دارند و از مشاركت اجتماعي بالايي برخوردارند. سود كسب و كار، درآمد شخصي و رشد سازمان، معيارهاي موفقيت كارآفرينان فرصت طلب است.
پروكوپنكو و پاولين، بسته به ميزان فعاليت كارآفريني، انواع مختلف كارآفريني را به پنج نوع تقسيم مينمايد:
۱- كارآفريني اجرايي:
در اين نوع كارآفريني، توسعه توليدات، فرآيندها و روش هاي جديد يا توسعه موارد موجود اولويت بالايي دارند و به عنوان سرمايه گذاري جديد ميان پرسنل فني- علمي و مديران – مجريان محسوب مي شوند. مديريت بايد منابع و امكانات را حفظ كند و تكنسين ها بايد براي ايده هاي جديد تلاش نمايند. كارآفريني شامل مشخص نمودن كمبودها، كمك و توسعه است.
۲- كارآفريني فرصتطلبانه:
اين نوع كارآفريني درحقيقت، الگو گرفتن از كارآفريني هاي ديگران است. اين نوع كارآفريني در جوامعي كه ضوابط مشخصي براي كپي رايت و حفظ حق مالكيت معنوي ندارند، بسيار متداول است.
۳- كارآفريني اكتسابي:
در اين مورد، كارآفريني از طريق اكتساب توانايي هاي فني ديگر شركت ها به صورت همكاري، مشاوره و يا انعقاد قرارداد با آن ها انجام مي گيرد تا به دستاوردهاي تكنولوژيكي آنها دست يابد.
۴- كارآفريني پرورشگاهي:
اين امر نيازمند ايجاد واحدهاي نيمه مستقل در شركت هاي موجود براي انديشيدن، آغاز كردن و تقويت شركت هاي جديد است. با توجه به ريسك بالاي نوآوري در فعاليت هاي تجاري، واحدهاي نيمه مستقل به كارآفريني درون سازماني كمك مي كنند.
۵- كارآفريني مقدماتي:
در اين رويكرد نوآوري محدود به تقليد يا ايجاد تغييرات ساده در بسته بندي يا طراحي است.
رايج ترين دسته بندي از كارآفريني كه در اين پژوهش نيز مورد نظر می باشد، به شرح زير است:
۱ – كارآفريني فردي:
كارآفرين مستقل، فردي است كه مسئول جمع آوري منابع لازم براي شروع كسب و كار است. يا كسي كه منابع لازم را براي شروع و يا رشد كسب و كاري بسيج مينمايد. تمركز او بر نوآوري و توسعه فرآيند محصول يا خدمات جديد مي باشد. اين دسته از كارآفرينان از كاركردن براي ديگران رنج ميبرند.
۲ – كارآفريني سازماني:
شامل پرورش رفتار كارآفرينانه در سازماني است كه قبلا تأسيس شده است. و فرآيندي است كه محصولات و خدمات يا فرآيندهاي نوآورانه با خلق فرهنگ كارآفرينانه در يك سازمان ايجاد مي شود. ژوزف شومپيتر مي گويد: ديگر نيازي نيست كه كارآفريني يك كار فيزيكي خاص باشد. هر محيط اجتماعي روش خاص خود را براي كارآفريني دارد. يك سازمان مي تواند محيطي را فراهم آورد كه در آن تمام اعضا بتوانند در انجام امور كارآفريني شركت كنند. شاپيرو، بر اين باور است كه كارآفريني شركتي يك مفهوم چند بعدي است كه فعاليت هاي شركت را متوجه نوآوري محصول، نوآوري در فنآوري، مخاطره پذيري و پيشگام مي سازد.
۳ – كارآفريني بين المللي:
كارآفريني بين المللي اصطلاحي است كه در اوايل دهه ي ۱۹۹۰ ميلادي وارد ادبيات كارآفريني شده است. كارآفريني بين المللي به فرآيند هدايت فعاليت هاي اقتصادي در فراسوي مرزهاي ملي اطلاق مي شود. اين فرآيند شامل صادرات، صدور مجوز، افتتاح دفتر فروش در كشور ديگر، يا كاري به سادگيِ درخواست چاپ آگهي تجاري در ستون آگهي هاي روزنامه هاي پر تيراژ و به زباني ديگر مي شود. كارآفريني كه وارد بازار بين المللي مي شود بايد بتواند به چهار سؤال اساسی پاسخ دهد:
سوال اول- آيا مديريت فعاليت اقتصادي بين المللي با مديريت فعاليت اقتصادي داخلي تفاوت دارد.؟
سوال دوم- راهبردهايي كه بايد در مديريت فعاليت اقتصادي بين المللي اتخاذ شوند كدامند.؟
سوال سوم- راه هاي موجود براي ورود به عرصه تجارت بين المللي كدامند.؟
سوال چهارم- چگونه بايد راه درست ورود به بازار بين المللي را ارزيابي نمود.؟
۴ – كارآفريني اجتماعي:
با وجود همه فعاليت هايي كه در زمينه كارآفريني اجتماعي انجام مي شود، هنوز اين مقوله خيلي جوان است و طبق اعلاميه انجمن كارآفرينان اجتماعي كانادا، پژوهش ها در اين زمينه خيلي عقب تر از عمل به آن است و به همين دليل هنوز تعريف جامع و مانع از آن وجود ندارد. شاين، معتقد است كه مفهوم كارآفريني اجتماعي، اصول كارآفريني را با تمركز روي كسب و كارهاي سودآور، هم براي توسعه اقتصادي، و هم براي كالاهاي عمومي به كار مي گيرد. به نظر دس، كارآفريني اجتماعي شور و شوق يك رسالت اجتماعي را با بينش تجاري و بازرگاني تركيب مي كند. كارآفريني اجتماعي يكسري ويژگي هايي دارد كه آن را از شرکت های سهامي تجاري متمايز مي سازد.
جدول زیر تفاوت بين كارآفرينان اجتماعي و كارآفرينان اقتصادي را نشان ميدهد.
مقايسه كارآفرينان اقتصادي و كارآفرينان اجتماعي |
|
كارآفرينان اقتصادي |
كارآفرينان اجتماعي |
منبع قدرت آن ها مهارت و دانايي هاي فردي است. | منبع قدرت آنها حكمت و دانايي همگاني و تجربه است. |
متمركز بر منافع و دستاوردهاي مالي كوتاه مدت هستند. | متمركز بر ظرفيت سازي بلندمدت هستند. |
هيچ محدوديتي در حوزه ايده هايشان ندارند. | ايده هايشان به وسيله آرمان ها و مأموريت هايشان محدود مي شود. |
سود براي آنها يك هدف است. | سود براي آنها يك وسيله است. |
سودها يا انباشته مي شوند و يا براي سود بيشتر سرمايهگذاري مي گردد. | سود در راه خدمت به مردم خرج ميشود. |
در سازمان هاي كارآفرينانه اقتصادي اگرچه قسمتي از تأمين بودجه به صورت بيروني است، ولي اختيار تصميمگيري اكثرا درونی است. | اختيار تصميم گيري تخصيص منابع درسازمان هاي كارآفرينانه اجتماعي ممكن است به صورت بيروني صورت گيرد. |
موفقيت در سازمان هاي كارآفرينانه اقتصادي با گزاره هاي رشد كميتي مورد سنجش قرار ميگيرد | موفقيت در سازمانهاي كارآفرينانه اجتماعي با گزارههاي تغيير كيفيتي مورد سنجش قرار ميگيرد. |