بازدارندگی سیاسی
بازدارندگی سیاسی یکی از سیستم های کنترل نظم بین الملل است از که ابزار های اتحاد و ائتلاف در برابر کارگزاران تهدید استفاده می شود. باتحول در نظام بین الملل در دوره نوین، نظریه بازدارندگی با واقعیت هایی نوینی از جمله منطقه ای شدن نظم جهانی روبه رو بوده است که این تحولات ساختاری ضمن تغییر شکل فیزیکی آن، مذکور را با چالش هایی متعددی مواجه ساخت و ابعاد نوینی نیز بدان افزود. پاسخ راهبردی قدرت های منطقه ای در برابر بازدارندگی اعمالی از سوی قدرت یا قدرت های بزرگ و سیطره مند می باشد که در قالب گسترده و نامتقارن و بیشتر متعارف در سطح تهدیدات عینیت خواهد یافت.
کارکردهای بازدارندگی سیاسی
از جمله مهمترین کارکردهای سیستم بازدارندگی سیاسی عبارتنداز:
- تقویت اصل بازدارندگی در برابر حملات احتمالی
- تقویت بنیان های دفاعی، از جمله بهره گیری از منابع، موقعیت و توان دولت های متحد
- تقویت بازدارندگی در برابر حمله به متحدین
- دستیابی به منافع مشترک احتمالی و محروم سازی قدرت یا قدرت های مداخله گر.
مبنای بازدارندگی
اغلب بازدارندگی مبتنی بر رعب به مثابه جلوه ای از محدودسازی این مفهوم به منابع قدرت سخت،در روابط بین دولتها جاری بود. هسته این مفهوم هراس حریف از تحمل نتایج واکنش نهفته در ضربه دوم بوده است.در این دیدگاه پنهان سازی کم و کیف منابع قدرت نظامی و جلوگیری ازآگاهی دقیق دشمن نسبت به قدرت تهاجمی و تدافعی آن لازمه آشکار نبودن ضریب امنیتی و سطح آسیب پذیری در برابر ضربه اول ومیزان اثر بخشی ضربه دوم تلقی می شد.
.با ظهور سازمان های منطقه ای نظامی، اغلب قدرت ها با گستراندن چتر حمایت نظامی خود از دولت های همسو در برابر تهاجم خارجی ساختارهای بهره گیری از دفاع و امنیت جمعی را در این راستا ایجاد نموده اند.هیافت دیگر به بازدارندگی که مبتنی بر درک قدرت نرم و اثرگذاری آن بر تهدیدها و مقوله دفاع در دوران معاصر است.بازدارندگی نرم یا مبتنی بر ظرفیت های اعتماد، شفافیت و همکاری دفاعی است.