بیان
بيان از نظر لغت كشف و ايضــاح و ظهور است، يعني آشـكار و واضـح ساختن، امّا در اينجا معني اصطلاحي آن مورد نظر است كه از ديدگاه هاي مختلف به تعريف آن پرداخته اند كه ذيلاً به برخي ازآن ها اشاره مي شود.
“علم بيان ، شيوة اداي موضوع و معني به اسلوب هاي مختلف است و تشبيه بي گمان در رأس اين اســاليب قرار مي گيرد و شايد تشبيه روشن ترين و آشكارترين اين مباحث باشد و از همه، درتمام ادوار، بيشتر استعمال و كاربرد داشته باشد.”
” بيان، ايراد معناي واحد به طرق مختلف است، مشروط بر اين كه اختلاف آن طرق مبتني بر تخييل باشد ، يعني لغات و عبارات به لحاظ تخييل (تصوير) نسبت به هم متفاوت باشند.”
“يكي از سه قلمرو زيباشنـاختي سخن، بيان است. بيان دانشي است كه درآن از چگونگي بازگفت و بازنمود انديشه اي به شيـوه هاي گوناگون سخن مي رود. در اين دانش ، شـگردها و ترفنـدهايي شـاعرانه برمي رسيم كه سخنور، با آرمان زيبا شناختي ، براي بازنمود انديشه هاي خويش ، به گونه اي زيبا و هنري از آنها سود مي جويد.
انديشه اي يگانه را مي توان به شيوه هايي گونه گون باز گفت وباز نمود. پاره اي از اين شيوه ها داراي ارزش زيباشناختي اند و از سرشت هنري برخوردار؛ زيرا در اين شيوه ها ، بازنمود انديشه با آرمان هنر كه انگيزندگي است درآميخته است. اگر سخنور شيوه هايي ويژه را در بيان انديشه هاي خويش به كار مي گيرد كه آنها را در دانش بيان مي كاوييم، براي آن است كه انديشه را با انگيزه درآميزد. اگرخواست سخنورتنها بازنمود انديشه اي باشد، نيازي به ترفند هاي شاعرانه نخواهد داشت. همة تلاش هاي زيبا شناختي در هنر، و ازآن ميان در ادب، براي آن است كه هنرمند يا سخنور بتواند اثري هرچه بيش كارا و پايا بر مخاطب هنري خويش بنهد. ارزش زيبا شناختي سخن يا هر پديدة هنري ديگر را چگونگي وكارايي اين اثر آشكار مي دارد و رقم مي زند. هر چه هنر مند ، دراثري كه به ياري تلاش هاي هنري خويش بر هنرْ دوست مي نهد تواناتر باشد ، دركار خويش ، چونان هنرمند ، كامياب تر خواهد بود. ترفند هاي شاعرانه ، راه ها وشيوه هايي است كه سخنور براي راه بردن به اين آرمان هنري درسروده ها و نوشته هاي خويش از آنها سود مي جويد. آفرينش هنري سخنور در چگونگي ترفندهايي كه براي اثر نهادن برخواننده يا شنوندة خويش، درسخن به كار مي گيرد، باز مي تابد و پديدار مي گردد. به گفته اي ديگر، سخنوري مگر يافتن شيوه هايي هنري دربيان نيست. هر چه شيوه اي كه سخنور، در بازگفت انديشة خويش ، بر مي گزيند و به كار مي گيرد، نغزتر، زيباتر و كاراتر باشد، آن شيوه ارزش زيبا شناختي فزونتري خواهد داشت. پيشينة آفرينش هنري ، درقلمرو سخن، درگرو شيوة بيان است. هر ترفندي كه سخـنور، در بازنمود انديشه اش، به شيـوه اي هنري به كار مي زند، به دامي مي ماند كه در راه خواننده يا شنوندة خويش مي گسترد. هرچه دام نهان تر وكاراتر باشد، ترفند هنري نغزتر و پرورده تر خواهد بود. در آن هنگام ، دامِ ترفنـد آن چنان نهـان ونغز اسـت كه هنرْدوست، بركامة خويش، نا خواسته ونا آگاه، درآن مي افتد. “