معرفی بیهقی
بیهقی، معرفی: ابوالفضل محمدبن حسين بيهقى، دبير فاضل و مشهور دربار غزنويان در سال ۳۸۵ ق ولادت یافت. و بعد از كسب فضايل در نيشابور، به ديوان رسائل محمودى راه جست و در خدمت خواجه بونصرمشكان به كار پرداخت وى هم چنان در خدمت سلاطين غزنوى به سر مى برد تا در زمان عزالدوله عبدالرشيد كه در سال ۴۴۰ق سلطنت يافته بود، چندى صاحبديوانى انشا كرد، لكن به تهمت حاسدان، معزول و محبوس شد. بيهقى بعد از رهايى از زندان، باقى عُمررا در انزوا به سر برد تا در سال ۴۷۰ق بدرود حيات گفت.
معرفی تاریخ بیهقی
مهم ترين اثر بيهقى، تاريخ مشهور اوست كه در شرح سلطنت آل سبكتكين نوشته شده بود و به سه مجلد بالغ مى شد و در آن از تشكيل دولت غزنوى تا اوايل ايام سلطان ابراهيم بن مسعود سخن رفته بود و اكنون قسمتى از آن درباره سلطنت مسعودبن محمود غزنوى و تاريخ خوارزماز زوال دولت آل مأمون و افتادن آن ولايت به دست سلطان محمود و حكومت آلتون تاش حاجب در آن سامان تا غلبه سلاجقه در دست است.ابوالحسن بيهقى كتابى ديگر به نام زينة الكتاب در آداب كتابت، به ابوالفضل بيهقى نسبت داده است كه اكنون در دست نيست. هم چنين در يكى از مجموعه هاى خطى كتابخانه ملك چند ورق مشتمل بر شرح پاره اى از لغات است كه به ابوالفضل بيهقى نسبت داده مى شود.
اهمیت تاریخ بیهقی
تاريخ بيهقى يكى از امهات كتب تاريخ و ادبيات فارسى است. اهميّت تاريخى اين كتاب تنها در آن نيست كه قسمتى از مهم ترين حوادث سياسى دوره غزنوى در آن نگارش يافته، بلكه بيشتر از باب روش كار مؤلف و اتقان و صحت مطالب و دقت بيهقى در نقل حوادث و استفاده او از اسناد و مداركى است كه مقام دربارى او در اختيارش نهاده بود.
مختصات تاریخ بیهقی
دو شرط عمده مورخ، صداقت و اطلاع است كه بيهقى شايد بيش از خوانندگان خود متوجّه اهميّت آن بوده و بدين جهت در هر فرصتى خاطر خوانندگان را از راست گويى و حقيقت دوستى و هم چنين احاطه و اطلاع خود بر اخبار اطمينان مى دهد … مندرجات كتاب بيهقى يا از مشهودات خود اوست كه در طى روزگار با دقت تمام تعليق مى كرده يا اطلاعاتى است كه با كنجكاوىِ بسيار، از اشخاص مربوط و مطّلع به دست مى آورده يا منقولاتى است از كتاب ها كه غالباً نام آن ها را ذكر مى كند و حتى راجع به ارزش آن ها نظر خود را اظهار مى دارد.
روش بیهقی در نگارش تاریخ
روش بيهقى در نگارش تاريخ، شيوه اى منحصر به فرد است و رعايت امانت او به حد وسواس مى رسد تا جايى كه چيزى را بر كاغذ نمى آورد مگر آن را به معاينه ديده باشد يا از معتمدى شنيده باشد و يا در كتاب اطمينان بخشى خوانده باشد. آن چه را كه به صحتش ايمان ندارد تصريح مى كند و آن چه را با ترديد تلقى كرده، ترديد خود را بر زبان مى آورد و اطمينان مى دهد كه: «محال است چيزى نبشتن كه به ناراحت ماند».