تروریسم
تروریسم، تلاشی برای انگیزههای سیاسی و به منظور گسترش عمدی و حتی نمادین ترس است. عملیات تروریسم و تروریستها بیشتر از جنگجویان قبیلهای، انقلابیون تودهای و پارهوقت و یا سربازان حرفهای جدا از جهان استراتژی جدا نیستند.
مطمئناً، تروریسم ضروری است که به عنوان یک شیوه زندگی وجود داشته باشد، و برای مطالعه کنندگان این حوزه که برای مدت طولانی به نوشتن پرداخته و تبدیل به سربازان حرفهای و نخبه در این حوزه شدهاند، اگرچه همه آنها همانند هم نیستند. لارنسفریدمن با کتاب “تروریسم و استراتژی” (لندن ، ۱۹۸۷) برجستهتر از سایرین است.
انگیزه سیاسی رفتار تروریستی
تروریستها دارای انگیزه سیاسی هستند، حتی اگر برخی از اعمال آنها (به عنوان مثال سرقت از بانک، آدمربایی، ضرب و جرح شدید) از جرم سازمانیافته قابل تشخیص نیست. تروریستها افرادی هستند که با رفتارهایی که عمداً ترس و وحشت را القا میکند، به دنبال اهداف سیاسی هستند.
تاکتیکهای تروریستی
همانند جنگهای چریکی کلاسیک، تروریسم میتواند با سلب اراده حاکمیت مقامات کار کند. نه چریکها و نه تروریستها نباید به خودی خود به دنبال نبردهای نظامی یا توانایی پیروزی در آنها باشند. تاکتیکهای تروریستی، تاکتیکهای متجاوزانی است که از نظر تعداد و قدرت آتش قادر به ایستادگی و نبرد در یک جنگ منظم با چشمانداز معقولی از موفقیت است نیستند؛ اینها، تاکتیکهای ضعیفتر هاست.
درک تروریسم از نظر استراتژیک
تلاش برای درک تروریسم از نظر استراتژیک، وحدت تجربههای استراتژیک را طلب میکند. تروریسم در اعمال و اقدامات تهدیدی خود متفاوت است، از تسخیر منظم نظامی یا جذب قدرت نظامی دشمن؛ البته جنگ چریکی و بازدارندگی هستهای نیز موارد متفاوتی هستند.
اما همه این نوع رفتارهای نظامی تأثیر استراتژیک ایجاد میکند. این تأثیر میتواند بر ذهن دشمن، یا در بازوها و یا در هر دو ایجاد شود، اما در هر دو صورت باید در استفاده از زور انتقالی صورت پذیرد؛ انتقال از اعمال خشونتآمیز و تهدید آن، به پیامدهای سیاسی.
موفقیت استراتژیک تروریسم مدرن
نظریهپردازان راهبردی این نکته را طبیعی میدانند که تروریسم هم دارای شیوه عملکرد بسیار ضعیفی است و هم اینکه تروریسم به طور معمول در موفقیت استراتژیک ناکام است. اگرچه تاریخ تروریسم مدرن موفقیتهای زیادی را به ثبت نمیرساند، اما باید ماهیت غیرمعمول و مسئلهساز شواهد مرتبط با تأثیر استراتژیک را نیز یادآوری کرد.
تروریستها، همسو با اجرا کنندگان بسیار منظم مسئله بازدارندگی هستهای، درصددند که ورای خواست دشمنان خود عمل کنند. موفقیت تروریستها در سرزمینهای امن قابل اثبات نیست.
تروریستها هنگامی موفق میشوند که اقدامات آنها با واکنش متقابل و یا سوء واکنش وحشیانه دولتها همراه شود و جمعیت هدف سیاسی را از آن دولت بیگانه کند. به عبارت دیگر، تروریستها هنگامی که دولت را تحریک میکنند تا خودش را شکست دهد، پیروز میشوند.
تروریستها همچنین میتوانند با استفاده از فرسایش اراده مقامات سیاسی و اعطای پی در پی امتیازات سیاسی، به موفقیت برسند؛ همچنان که شاهد رفتار و موفقیت استراتژیک محدود اما واقعی ارتش جمهوری خواه ایرلند در دهه ۱۹۹۰ بودهایم.