روش برنامه ریزی سیستم های تجاری BSP

  • توسط admin
  • ۱۳۹۸-۰۴-۰۱

تلاش سیستم های اطلاعاتی آن است که اطلاعات مورد نیاز کارهای تجاری(کاری) را تعیین نمایند،تا از طریق اجرای فعالیت ها تسهیل گردد؛بنابراین در روش طرح ریزی سیستم های تجاری،فرآیند های اجرایی،مبنای تعریف سیستم ها قرار می گیرند.
با همین نگرش (در هر بخش) کارهای اجرایی مورد مطالعه قرار می گیرد و نیارهای اطلاعاتی آن مشخص می گردد؛بر این اساس سیستم اطلاعاتی مربوطه شناسایی شده و می توان بر حسب پیش نیازها را اهمیت فعالیت ها ی کاری،اولویت بندی سیستم های اطلاعاتی را مشخص نمود.
BSP یک روش کلان شناسی کلان نگر است که هدف اصلی خود را برنامه ریزی برای دستیابی به یک سیستم اطلاعاتی جامع در سازمان می داند.
تاکید عمده BSP بر مراحل ابتدایی زیست چرخ،توسعه ی سیستم ها،یعنی امکان سنجی و برنامه ریزی است،در مرحله پیاده سازی سیستم ها،این روش شناسی با روش شناسی های مختلف توسعه نرم افزار قابل تلفیق و تکمیل است.در دسته بندی روش شناسی ساخت یافته،BSP در رده ی روش شناسی فرآیند گرا قرار می گیرد،زیرا در مدل سازی اطلاعاتی یک سازمان،تاکید عمده BSP بر شناسایی و تحلیل فرآیند های کاری است.
ضابطه ای که در BSP رعایت می شود عبارت است از شتیبانی از اهداف بنگاه،پوشش نیازهای همه سطوح مدیریتی،تضمین یکپارچگی،پایداری در مقابل تغییرات سازمانی.معماری اطلاعاتی نقش محوری در این رهیافت دارد و در واقع به عنوان نقطه ی عطف فرآیند تهیه سیستم جامع عمل می کند.به همین دلیل BSP هدف اولیه خود را دستیابی به معماری اطلاعات بنگاه می داند.
BSP در چهار گام عمده خلاصه می شود:
– گام یک؛تعیین اهداف بنگاه
هدف از انجام این مرحله اطمینان از توافق مدیران تمامی سطوح سازمان در مورد اهداف بکارگیری سیستم اطلاعاتی و جلب حمایت ضمنی ایشان از طراحی و اجرای سیستم به عنوان ابزاری در جهت موفقیت سازمان می باشد.
– گام دو؛تعیین فرایند کاری
در این مرحله با بهره گیری از فرایندهای شغلی در طرح ریزی سیستم، زمینه پشتیبانی درازمدت سیستم اطلاعات فراهم می شود. این مرحله شامل شش گام می باشد.
– گام سه؛مدل سازی داده های بنگاه
در این مرحله موجودیتهای مهم سازمان تعیین شده و داده های مربوط به آنها، دسته بندی و تحت عنوان رده های داده تعریف می شوند. سپس با نظرخواهی از مسئولین واحدها، مشخص می شود که هر یک از فرایندهای سازمان، تولیدکننده و مصرف کننده کدام یک از رده های داده هستند.
– گام چهار؛تدوین معماری اطلاعات
– معماری اطلاعات به معنی تعیین ارتباط فرایندها و رده های داده به منظور امکان برقراری ارتباط فیزیکی هر چه صحیح تر بین پایگاه داده ای است که در مرحله اجرای سیستم ایجاد خواهند شد.
در این مرحله معماری اطلاعات بر اساس متدولوژی مورد نظر انجام گرفته و می توان با اطمینان از کفایت و جامعیت
ارتباطات پیش بینی شده، به اجرای سیستم پرداخت.
شرح خدمات روش شناسی BSP
متعهد کردن (درگیر کردن مدیران و کسب اطمینان از حمایت آنان)
آماده شدن برای برنامه ریزی
مرور محیط بنگاه
تعریف فرآیند ها
فهرست فرآیندهای کاری
شرح تفضیلی هر فرآیند
شناسایی فرآیندهای کلیدی برای موفقیت بنگاه
تعریف داده ها
شناسایی موجودیت ها
شناسایی داده های مورد استفاده و ایجاد شده توسط هر فرایند
شناسایی گروه های داده
تعریف و تشریح گروه های داده
تعیین معماری اطلاعات
تعریف معماری اطلاعات در واقع مرتبط کردن فرآیندها به گروه های داده است.
تحلیل کارآیی سیستم های موجود به منظور تعیین میزان کارایی آن ها
مصاحبه با مدیران جهت کنترل و تائید نتایج به دست آمده
تعریف یافته ها و نتایج به منظور جمع بندی و دسته بندی و اولویت دهی مشکلاتی که گروه در جریان مطالعه به آن برخورد کرده است.
تعیین اولویت های معماری به منظور تهیه این سیستم ها در قالب پروژه های مستقل
مدیریت منابع اطلاعات جهت امکان دستیابی به اطلاعات برای همهم که در درون بنگاه،به
آن نیاز دارند.
ارائه پیشنهادها؛گروه BSP در پایان اجرای پروژه،بر مبنای جمع بندی مشکلات،معماری اطلاعات و اولویت بندی پیشنهادی به مجموعه ای از پیشنهادهای راهبردی و عملی می رشد که در این مرحله باید آن ها را تدوین کرده و در اختیار مدیریت سازمان قرار دهد.
بررسی و تحلیل روش شناسی
یکی از ویژگی هایی که طراحان و مدافعین روش شناسی BSP بر روی آن تاکید بسیار می کنند،کاربردپذیری و عملی بودن این روش در بنگاه های واقعی است.
روش شناسی BSP اساسا یک روش شناسی کلان نگر است که بر برنامه ریزی و تدوین استراتژی اطلاعاتی متمرکز است.محیط عمل فرضی این روش شناسی،بنگاهی است که از قبل دارای یک واحد سیستم های اطلاعاتی و تعدادی سیستم کاربردی بوده است.
توجه BSP بیش از هر چیز به شناسایی اهداف بنگاه و هماهنگ کردن سیستم های اطلاعاتی آن با این اهداف معطوف است.
مزایا عمده این روش را می توان به صورت زیر شمرد؛
تاکید BSP بر آغاز حرکت از بالا به پایین و در گیر کردن و متعهد کردن مدیران،قبل از مراجعه به بدنه کارشناسی سازمان
تاکید برشناسایی فرآیندهای کاری که عناصر نسبتا ثابت تر ساختار سازمانی هستند.
معایب عمده این روش را می توان به صورت زیر شمرد؛
اجرای BSP مستلزم وجود بنگاهی است که در آن فرهنگ استفاده از سیستم های اطلاعاتی و نهادهای پشتیبانی کننده آن تا حد زیادی وجود داشته باشد.
عدم بکارگیری از ابزارهای جدید CASE به دلیل مشکلات عملی در متعهد کردن مدیران(دلایل اجرایی،سیاسی و ساختاری بنگاه ها و به ویژه در دستگاه های اجرایی کشور ما) و محدودیت نفوز عملی مدیریت ارشد بنگاه ها در مدیران میانی و کارشناسان سازمان،حتی اخذ تعهد از مدیران ارشد بنگاه به منزله همراهی و هماهنگی سایر سطوح مدیریتی و عملیاتی بنگاه نخواهند بود.
به طور کلی،بدلیل عدم امکان پیروی دقیق و جزئی از این روش،بسیاری از ایده ها و ابزارهای آن را می‌توان برای برنامه ریزی،تحلیل و طراحی سیستم های اطلاعاتی مورد نظر بکار گرفت.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Solve : *
26 − 23 =


اخبار

سینما و هنر

جهان