ریسك نوعی عدم اطمینان به آینده است كه قابلیت محاسبه را داشته باشد. اگر نتوان میزان عدم اطمینان به آینده را محاسبه کرد ریسك نیست بلكه فقط عدم اطمینان است بههمین جهت بهدلیل محاسبه مقداری عدم اطمینان، میتوان آنرا مدیریت و كنترل کرد. ریسک در زبان چینیان نیز با دو علامت تعریف میشود که اولی بهمعنی خطر و دومی به مفهوم فرصت است..
ریسک در اصطلاح عبارت است از امکان تفاوت بازده واقعی (برحسب ریال یا درصد) از بازده مورد انتظار. همچنین در مدیرت مالی، ریسک به وضعیتی گفته میشود که در آن وقوع پیشامدها احتمالی است.
مفهوم ریسک از اوایل قرن حاضر وارد ادبیات مدیریت مالی گشته است. چرخ عمر این مفهوم از سطح مبانی نظری شروع شده و سپس به سطح ارائه الگوهای فکری متفاوت از ریسک رسید بعد از سیر این دو مرحله از سطوح تحلیلهای ذهنی به تحلیلهای عینی رسیده و با بهرهگیری از آمار و ریاضی به اندازهگیری ریسک بهصورت کمّی منتهی شده است.
مارکویتس دانشمند آمریکایی اولین کسی بود که این مقوله را کمّی کرد. وی اعلام داشت که تصمیمهای مالی باید براساس ریسک و بازده انجام شود یعنی دریک سطح مشخص بازده، کمترین ریسک و در یک سطح مشخص ریسک، بیشترین بازده را نصیب سرمایهگذار می کنند
اهمیت
پدیده ریسک یکی از کلیدیترین مشخصههای شکلگیری تصمیم در حوزه سرمایهگذاری امور مربوط به بازارهای مالی و انواع فعالیتهای اقتصادی است. در بیشتر کتابهای اقتصادی، از سه عامل کار، زمین و سرمایه بهعنوان نهادههای اصلی تولید نام برده می شود. اما با کمی تامل دانسته می شود که سه عامل شرط لازم برای تولید است اما شرط کافی در فرآیند تولید چیزی جز عامل ریسک نیست. بهعبارت دیگر، چنانچه سه عامل وجود داشته باشد، اما تولیدکننده زیانهای احتمالی این فرایند را متقبّل نشود هرگز تولید صورت نخواهد گرفت. از اینرو در برخی مطالعات از عامل ریسک بهعنوان عامل چهارم در فرایند تولید یاد
می شود.
روشهای محاسباتی
روشهای مختلفی برای محاسبه ریسک وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
۱- روش ارزش در معرض خطر (Var):
این روش نخستین بار توسط وترستون ، در سال ۱۹۹۴ ارائه شد. در سال ۱۹۹۵ کمیته بال (نهاد ناظر بر فعالیت بانکهای بینالمللی) بانکها را موظف کرد که از این مدل، برای تعیین حد کفایت سرمایه خود استفاده کنند. این روش، بهمعنای برآورد حداکثر زیان در سطح خاصی از اطمینان (مثلا۹۵درصد) و در مدتزمان معیّن است. با استفاده از این روش میتوان ریسک موجود را اندازه گیری کرد.
۲- آزمون شرایط حاد: استفاده از این روش،
بهعنوان ابزاری برای برآورد حداکثر میزان زیانهای اقتصادی بالقوه در شرایط غیر عادی بازار است. هدف این ابزار، تلاش در جهت افزایش شفافیّت ریسکها از طریق بازاریابی دامنه رخدادهای بالقوهای است که از احتمال وقوع بسیار کمی برخوردارند؛ بهگونه ای که این رخدادهای زیانبار خارج از محدوده آماری مورد استفاده از روش قبلی قرار دارند.
۳- پوشش :
اکثر شرکت هایی که در رابطه با ساخت و تولید، خردهفروشی، عمدهفروشی یا ارائه خدمات فعالیت می کنند، در زمینه پیشبینی متغیرهایی همچون نرخ بهره، نرخ ارز و قیمت کالا، از تخصص و مهارت کافی برخوردار نیستند. بنابراین منطقی است که اقدام به پوشش ریسک ناشی از متغیّرهای مذکور نمایندو از این طریق شرکتها میتوانند بر فعالیت اصلی خود تمرکز یابند.
راهبرد پوشش ریسک درموضع خرید (LoHs): معاملهگرانی که بهمنظور پوشش ریسک یک موضع معاملاتی خرید در قرارداد آتی اتخاذ میکنند اصطلاحا گفته می شود که از راهبرد پوشش ریسک در موضع خرید استفاده کرده اند. این راهبرد برای شرکتی مناسب است که قصد دارد در آینده کالایی را خریداری و قیمت آینده آنرا در حال حاضر تثبیت نماید.
راهبرد پوشش
راهبرد پوشش ریسک در موضع فروش(SHs): این راهبرد، اتخاذ موضع معاملاتی فروش در قراردادهای آتی است و هنگامی مناسب خواهد بود که پوششدهنده ریسک از قبل مالک دارایی بوده و در واقع انتظار دارد که در مقطعی از زمان آینده آنرا بفروشد. برای مثال کشاورزی که مقداری محصول در اختیار دارد و می داند که محصولش در دو ماه آینده، آماده فروش در بازار است می تواند از این راهبرد استفاده کند.