سیاست خارجی آمریکا درقبال پرونده هسته ای ایران
سیاست خارجی آمریکا در قبال پررونده هسته ای ایران تحت تاثیر نظام انتخاباتی ایالات متحده است. سیاست خارجی آمریکا در قبال پرونده هسته ای ایران تابعی است از سیاست دو حزب اصلی آمریکا:حزب دمکرات و حزب جمهوریخواه. در اینجا مروری بر سیاست خارجی آمریکا درقبال پرونده هسته ای ایران را داریم
سابقه عملکرد دو حزب ایالات متحده
با توجه به سابقه و عملکرد این دو حزب در تاریخ آمریکا، می توان دریافت که هر کدام از این ها مواضع متفاوتی نسبت به مسائل داخلی و بین المللی داشته اند. معمولا حزب جمهوریخواه سیاست های سخت افزاری در پیش گرفته و استفاده از جنگ و زور و تحریم های سنگین را در دستور کار خود قرار داده است. برای مثال اتخاذ سیاست مبارزه با تروریسم» و در لوای آن مبارزه با عراق و افغانستان و کشتن هزاران نفر از مردم بی دفاع توسط نیروهای اشغالگر به ریاست جمهوری جرج دبليو بوش نمونه آشکاری از سیاست جمهوریخواهان است. در مقابل این سیاست، دمکرات ها معمولا سیاست نرم افزاری در پیش گرفته و استفاده از ابزارهای سیاسی و فرهنگی با روش های دموکراتیک، صلح طلبانه و با شعارهای دفاع از حقوق بشر وآزادی را در دستور کار خود قرار میدهند.
سیاست آمریکا قبل و بعد از پیروزی انقلاب
آمریکا قبل از وقوع انقلاب اسلامی مشوق پرونده هسته ای ایران بوده است، اما با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ورق برگشت و ایران به عنوان یک دشمن جدی برای منافع آمریکا در منطقه قلمداد شد .با پایان جنگ تحمیلی و از سرگیری فعالیتهای انرژی هستهای ایران، آمریکا کاملا احساس خطر کرد و سعی کرد از هر ابزاری از تهدید، اقناع و تطمیع تا اعطای امتیاز و توسل به دلایل مختلف حقوقی و امنیتی کردن موضوع هستهای ایران با روند هستهای شدن ایران مخالفت کند.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی و پرونده هسته ای ایران
آمریکا برای مشروعیت بخشیدن به اقداماتش علیه پرونده هستهای ایران سعی میکرد ازآژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل متحد هم استفاده کند. طوریکه در آژانس با توسل به دلایل حقوقی مثل اثرگذاری برنامه هستهای ایران بر صلح و امنیت بینالمللی، پیروی نکردن ایران از چارچوبهای نظارتی و تحریمهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه ایران، این نهاد را تحت فشار قرار داد تا با صدور قطعنامه۴ فوریه۲۰۰۶ پرونده هستهای ایران را به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع داد.
در شورای امنیت هم با امنیتی کردن این موضوع مبنی بر اینکه ایران در محور شرارت قرار دارد و اعلام این که ایران با برخورداری از منابع غنی نفت و گاز نیازی به انرژی هسته ای ندارد پس به دنبال دست یابی به سلاح کشتار جمعی است و قصد دارد این تسلیحات را در اختیار گروههای تروریستی قرار دهد، این نهاد را مجبور کرد تا قطعنامهای مبنی بر فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد علیه ایران صادر کرد.
سیاست اعلامی اوباما
شواهد و دلایل زیادی وجود دارد که نشان میدهد سیاست اعلامی اوباما بدون تحول اساسی درزیرساخت های نگرشی به ایران اعلام شده است. یکی از مهم ترین دلایل این ادعا، مواضع، گرایشات و انتصابات اكثر دولتمردان جدید در کاخ سفید علیه ایران می باشد.
مروری بر اسامی اعضای تیم های سیاست خارجی، امنیتی، اقتصادی و دفتر ریاست جمهوری نشان می دهد که اغلب آنها متعلق به دولت بیل کلینتون بوده و دارای گرایشات افراطی صهیونیستی می باشند و مخالفت با ایران فصل مشترک رفتار سیاسی آنها درگذشته بوده است.
اوباما با ایجاد تغییر در سیاست های آمریکا با دیگر کشورها تحولی در سیاست خارجی ایالات متحده پدید آورد اکنون پا در جایی گذاشته که از دیدگاه به کار گیری سیاست های تنبیهی و جنگ طلبانه او را جانشین شایسته بوش می دانند، به عقیده کارشناسان، اوباما که از سیاست وجود همه گزینه ها بر روی میز در قبال ایران همچون سایر روسای جمهور آمریکا بهره می برد اکنون با تهدید ایران به حمله اتمی پارا فراتراز حد جمهوریخواهانه گذاشته و دست به تهدیداتی به نسبت شدیدتر زد.
پیش شرط مذاکره با جمهوری اسلامی ایران
باید گفت اوباما در لفافه بازی با کلمات، سیاستهای خود را متفاوت با سایر روسای جمهور آمریکا نشان می داد. پیش از این اگربوش بر این عقیده بود که تعلیق فعالیتهای هسته ای، عدم حمایت ایران از گروههای مقاومت یا به زعم آنها گروهکهای تروریستی در منطقه و عدم موضع گیری خصمانه علیه رژیم صهیونیستی پیش شرط مذاکره با جمهوری اسلامی خواهد بود.
اوباما با این تفاوت دیدگاه وارد کاخ سفید شد که مذاکرات با ایران را آغاز کند برای رسیدن به سه اصل تعلیق فعالیت های هسته ای، عدم حمایت ایران از گروههای مقاومت وعدم موضع گیری خصمانه علیه رژیم صهیونیستی.
در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ نیز با رد برجام بر شدت تحریم ها و فشارها علیه پرونده هسته ای ایران افزوده شده به مرحله لفظی و احتمال بروز جنگ کشانده است.