جایگاه شعر در نزد عرب
شعر نزد عرب : شعر در نزد عرب ها از جایگاه و منزلت بالایی برخوردار بوده است. افرادی شاعر پیشه بودند که به سبب محیط جغرافیایی پیرامون خود برای شعر و شاعری اهمیت بسیاری قائل می شدند و شعر جزیی از زندگیشان بود چرا که بادیه همیشه مهبط وحی شعر بود واحساس را رقیق می کرد و دل را صفا می بخشید. عرب ها شعر می خواندند و با آن ها داستان سرایی می کردند گاه مقام شاعر قبیله از خطیب قبیله هم بالاتر بود و قدرت بیشتری از رئیس قبیله داشت.هنگامی که شاعری از میان قبیله اش بر می خاست موجی از شادی و جشن وسرور بر پا می شد و تهنیت و تبریک به سوی قبیله سرازیر می گفت.
شاعر جاهلی موجب فخر و افتخار قبیله
شاعر جاهلی با اشعار موزون خود فخر و افتخار قبیله را جاودان می ساخت و احساسات مردم را برای دفاع از قبیله خود بر می انگیخت و در این بین ملوک و امرا از این شان و نفوذ شاعران سود می بردند و آن ها را به دربارهای خویش فرا می خواندند و به آن ها صله ها می دادند.
فضای شعر جاهلی
شعر شاعران جاهلی بر گرفته از محیط پیرامون صحرا و شتر و اسب و شمشیر و نیزه بود و لذا شعر جاهلی شعری خشن و ناهموار است.
شعر عرب پس از ظهور دین اسلام
با ظهور دین مبین اسلام و قبول آیین اسلامی اشعار شاعران نیز تحت تأثیر دین اسلام به دفاع از آن در برابر کفار و مشرکین پرداخت و کلمات آن بر اثر دین جدید لطیف شد و به جهت کتاب وحی به بلاغت و فصاحت بیشتر نزدیک گشت لذا می توان گفت شاعران دوره ی اسلامی فصیح تر از شاعران دوره جاهلی بودند.
تفاوت شعر جاهلی و شعر صدر اسلام و دوره اموی
درعصر اموی نیز شعر وسیله ای برای نشر مکارم احزاب و گرایش های مختلف گردید در حقیقت شعر زمان جاهلی در خدمت قبیله بود.در صدر اسلام شعر در خدمت دعوت اسلامی قرار گرفت و وسیله ی تایید آن شد،در عهد اموی وسیله ای شد برای نشر محامد و تایید احزاب سیاسی.بنابراین شعر سیاسی متولد شد و به جهت میل خلفا به خوشگذرانی و لهو و لعب شعر لهو و غنایی به وجود آمد.
موضع حضرت رسول نسبت به شاعران
وجود گرامی پیامبر اکرم(ص) به عنوان حامل لوای اسلام و مبلّغ رسالت الهی هرگز شعری انشاد نفرمود اما ایشان اهمیت شعر را به خوبی می دانستند و عمق تاثیر آن را در جان و دل مردم عرب درک می کردند چرا که زمانی طولانی بود که عرب ها با شعر انس گرفته بودند و شعر جزیی از طبع و سرشت آن ها شده بود.
قرآن و شعر
قرآن کریم به شاعران در پنج آیه و به شعر تنها در یک آیه اشاره کرده است و مقصود از این اشارات دقیقاً درباره شعر نبوده است بلکه مقصود آن رد تهمت ها و افتراهایی بوده که قریش به پیامبر اکرم نسبت داده است هنگامی که پیامبر را شاعر یا ساحر یا کاهن می خواندند و آنچه را که بر ایشان نازل شده بود را شعر می دانستند که از طرف شیطان،وحی شده است.