تعریف مثل
شعر و مثل : «مثل جملهای است مختصر، مشتمل بر تشبیه یا مضمون حکیمانه که به واسطهی روانی الفاظ، روشنی معنی و لطافت ترکیب بین عامه مشهور شده و آن را بدون تغییر یا با تغییر جزئی در محاورات خود به کار برند». «مثل گفتهای مختصر و مفید در کاربرد معمول و مشخص با یک جمله موجز است که اغلب به صورت استعاری و آهنگین به منظور بیان برخی حقایق به کار میرود» . مثلها آینهی فرهنگ، هنجارهای اجتماعی، عقاید، اندیشهها، طرز زندگی، منش، مناسبات، تمدن، اخلاق و معیار ذوق ملّتهاست.مثلها باعث زنده نگاه داشتن واژگان، کنایات، اصطلاحات و زبان هر ملت و موجب توانمندی و غنای آن است، ازاینرو مانند شعر و انواع دیگر سخنان ادبی مؤثر است.
شعر
شعر حادثهای است که در زبان روی میدهد و در حقیقت گویندهی شعر با شعر خود عملی در زبان انجام میدهد که خواننده میان زبان شعری او و زبان عادی و روزمره تمایزی احساس میکند” و یا ” گرهخوردگی عاطفه و است که در زبان آهنگین شکل گرفته باشد”. شعر و مثل همواره کارکردی دو طرفه دارند؛ شاعران و نویسندگان از مثلها به شیوهها و شگردهای گوناگون بهره میگیرند و با کاربرد مثل در کلام خویش و استشهاد به آن، هنرمندی و توانایی خود را نشان میدهند و بر لطف و شیرینی کلام خود میافزایند.از سویی مثل از جهات مختلف چون بلاغت، آهنگ، ایجاز، استعاره، فصاحت و رواج به ساحت شعر نزدیک میشود و همسایهی آن میگردد.
استفاده شاعران از تمثیل
با نگاهی به آثار شاعران و نویسندگان بزرگ چون مولوی، فردوسی، نظامی، حافظ و سعدی، پیمیبریم که این شاعران از تمثیل و مثل برای بیان اندیشههای والای خود سود جستهاند تا جایی که این شیوهی بیان، به عنوان شاخصهی سبکی آنان و حتی شاخصه یک دورهی ادبی درآمده است؛ از طرفی شاعران و نویسندگان بزرگ فارسی زبان برای ایجاد ارتباط مؤثر و بهتر و تفهیم مطالب اخلاقی، عرفانی و اجتماعی خود غالباً از مثل و تمثیل بهره میگرفتهاند.کاربرد ضربالمثل در شعر به دلایلی چند هم از سوی شاعران و هم خوانندگان شعر همواره مورد توجه بوده است؛ از جمله: ایجاز و اختصار، آوردن معانی بلند در شعر، جامع الاطراف بودن، تطابق ضربالمثل و شعر در مورد مطلب موردنظر، سهولت حفظ شعر، سرعت انتشار شعر، سرعت انتقال معنی، قدرت جذب افکار و گرایش فطری مردم به شعر.
علت استفاده شاعران و نویسندگان از مثل
دربارهی علّت استفاده شاعران و نویسندگان از مثل و رواج آن از سوی مردم، چنین آمده است: «چهار صنعت در مثل جمع میشود که در دیگر انواع سخن به این حد نیست: ایجاز لفظ، استواری و صلابت معنی، حسن تشبیه وجودت کنایه که این نهایت بلاغت است.» ازاینروست که اهل بلاغت آوردن مثل و سخنان حکمتآمیز مناسب در میان سخن را از هنرهای نویسندگی و ترکیب کلام رسا و بیان گیرا در ادب فارسی دانستهاند. دکتر یوسفی، دلیل برای کاربرد مثلها از سوی شاعران ذکر میکند:
«نخست آنکه چون مثل غالبا رایج و ذهن همگان به آن آشناست به انتقال معنی کمک میکند و در عین اعجاز از عهدهی این مهم برمیآید؛ به عبارت دیگر شاعر به سبب همین انس و آشنایی از نیروی معنوی مثل بهره میبرد و معنی موردنظرش را بیان میکند. ثانیا مفاهیم با اشارهای لطیف به ذهن دیگران راه مییابد و این طرز بیان از تصریح، بلیغتر و شیرینتر است. بسا اتفاق میافتد که موضوع مثل، حیوانات، درختان، چیزها و یا مفاهیم کلی است که بعضی از آنها به ظاهر حقیقتی را دربرندارند یا الفاظ آنها با موضوع سخن بیارتباط به نظر میرسد، اما ذهن، نکتهی منظور و این ارتباط ظریف را درمییابد و مسرور میشود؛ به علاوه همینکه الفاظ و صورت مثل مأنوس است چون چاشنیاش شعر را مطبوع میکند.»
کاربرد مثل در دوره های مختلف
در شعر شاعران تمامی سبکها و دورهها کاربرد مثل چشمگیر است. شاعران سبک هندی بیش از شاعران سبکهای دیگر، از مثل بهره جستهاند. در شعر شاعران هندی تمثیلها و اسلوب معادلههای فراوانی مییابیم که به مثل سائر بدل شدهاند. شاعران این سبک با مضمونپردازی و مضمونسازی و الهام از محیط زندگی روزانه، نکتههایی اخلاقی و اجتماعی طرح کردهاند. «بیتهای مشهور که از کثرت شهرت و رواج به حد شیاع رسیده حکم مثل سایر یافتهاند، اما مثل نیستند و عادتا در توضیح مقال گوینده و در اثبات یا تعلیل و توجیه آن به کار میروند و در چنین موردهایی است که میتوان آنها را جانشین و قائممقام مثل دانست.»
یک دلیل رشد مثلها در شعر شاعران از سبک خراسانی به هندی و تا امروز، گسترش ابعاد و جنبههای اجتماعی در شعر آنان است که این امر نشان میدهد تا چه میزان شاعران از زبان مردم بهره گرفتهاند و تا چه اندازه به زندگی و تجربیات مردم توجه داشتهاند. مطالعه شعر شاعرانی چون سعدی، مولوی، نظامی، صائب، بیدل، پروین و ابنیمین که در کاربرد مثل و مثلسازی شهرهاند، نشان میدهد آنان شاعرانی اجتماعی و مردمی بودهاند.