مسئله عنصر ناکارآمد در فرهنگ استراتژیک
مسئله عنصر ناکارآمددر فرهنگ استراتژیک ممکن است پیچیده تر به نظر بسرد. بررسی مسئله عنصر ناکارآمد در فرهنگ استراتژیک را میتوان تحت عنوان عنصر ناکارآمد فرهنگهای استراتژیک نامید که دارای عناصر به شدت ناکارآمد باشند. خصوصیات کارآمد و ناکارآمد، مانند مفاهیم حملهای و دفاعی یا تثبیت کننده و بی ثبات کننده، نمیتوانند هیچ مفهومی خارج از بافت تاریخی داشته باشند.
فرهنگ غالب استراتژیک آلمان
محققان میتوانند آنقدر از اتهام قوم گرایی بترسند که نوعی نسبیت گرایی فرهنگی را بپذیرند و آنها را به شواهدی از عقاید و عملکردهای غیر منطقی (در تضاد با عقاید نامعقول) سوق دهد. اولیهام درباره فرهنگ استراتژیک وجو داشته است كه فرهنگ استراتژیك به عنوان بیان اقتباسی كاملاً موفقی با چالشها استنتاج شده است.
به عبارت دیگر، فرهنگ غالب استراتژیک آلمان باید شامل ایده ها، نگرشها و عادت هایی باشد که برای آلمانیها خوب عمل کرده است. این منطق قانع کننده به نظر میرسد، زیرا با توجه به بازه زمانی طولانی که بر کیفیت یا ابعاد فرهنگی دلالت دارد، فرهنگهای ناسازگار میبایست به شکلی کمابیش خونین از بین بروند.
فرهنگ غالباستراتژیك روسیه
برای تعیین ویژگیهای فرهنگ استراتژیك غالب روسیه؛ شناسایی فرهنگی كه چشم انداز موفقیت استراتژیك روسیه را به حداكثر میرساند، نیاز نیست. احتمالاً دقیق تر است كه ادعا كنیم فرهنگ استراتژیک روسیه سهم بسزایی در سه فروپاشی عمده روسیه / اتحاد جماهیر شوروی در قرن بیستم داشته است و احتمالاً در سالهای ۱۹۴۱-۲ سقوط کاملاً غیرقابل بازگشتی داشته است.
میتوان استدلال کرد که بقای تاریخی روسیه، با وجود شوک فاجعه بار نشان میدهد که فرهنگ استراتژیک غالب آن به اندازه کافی قوی بوده است تا بتواند آمد و شد چالشهای تاریخی را برآورده کند. اما همچنین میتوان استدلال كرد كه سازندگان روسیه برای بقا پس از پیامدهای رفتاری یك فرهنگ تا حدودی خود تخریبگر به اندازه كافی نیرومند بوده اند.
ذهنیت ابزاری شیوه غالب جنگ آمریکایی
ذهنیت ابزاری که در شیوه غالب جنگ آمریکایی بسیار برجسته است، ذاتاً نه کارامد است و نه ناکارامد. وقتی آمریکاییها را متقاعد میکند که به دنبال صلح فناورانه، و نه سیاسی است و وقتی مجاز به دیکته تاکتیکها بدون در نظر گرفتن زمینه سیاسی باشند، پس در حالت تعادل، کارامد نیست.
بدیهی است، فرهنگ استراتژیک غالب باید دارای ارزش عملکردی خالص مثبت (حداقل در گذشته) باشد. از این گذشته، فرهنگ استراتژیک تا حدودی تجلیل از اعتقادات جامعه در مورد تجربه استراتژیک تاریخی است و هیچ جامعهای توصیههای خود را برای شکست شکل نمیدهد. حتی هنگامی که جوامع شکستهای آشکار را جشن میگیرند، در اکثر موارد آن شکستها به نظر میرسد عملکردی (مثلاً دانکرک، استالینگراد)، تاکتیکی (به عنوان مثال آلوامو) باشد، و به منظور الهام بخشیدن به داستانهای قهرمانانه ارائه میشوند.