فرهنگ استراتژیک راهنمای عمل است
فرهنگ استراتژیک باید راهنمایی برای اقدام استراتژیک باشد، خواه از نوع عملی که فرهنگ ترجیح میدهد یا خواه نه. فرهنگ استراتژیک بر خلاف نظریه استراتژیک که استدلال میکند لازم نیست نوعی کتابچه راهنمای عمل باشد که همراهی فرمانده آینده در میدان نبرد فرهنگ استراتژیک به طور غیرقابل نفوذی در میدان نبرد وجود دارد، زیرا بر مبارزان و سازمانهای نظامی آنها سیطره دارد. سربازان فرهنگ خود را با خود در نبرد همراه دارند.
مشخصة تجویزی فرهنگ استراتژیک
فرهنگ یا فرهنگهای استراتژیک، باید راهنمای عمل باشد و همچنین واقعیت توصیفی را در بر بگیرند. بدون توجه به این واقعیت که ضرورت استراتژیک نامطلوب میتواند به طور مکرر نفوذ فرهنگی را برهم بزند یا کاملاً سرنگون کند. مشخصة تجویزی فرهنگی استراتژیک از ماهیت استراتژی غیرقابل توصیف سرچشمه میگیرد. اگر استراتژی به آنچه در جهان برای ایجاد ارتباط بین اهداف سیاسی و عوامل نظامی کار میکند بپردازد، باید از این اصل پیروی کند که فرهنگی استراتژیک حداقل بطور مداوم تجویز شود.
فرهنگ استراتژیک در بیان مزایای مقایسهای
برای یک جامعه امنیتی خاص، ترکیب مزایا (به عنوان مثال دسترسی آسان به دریای آزاد) و مضرات (به عنوان مثال عدم وجود مرزهای طبیعی در زمین) مقایسهای یکسان که فرهنگ استراتژیک غالبی را به همراه دارد، به تمایز بین نوع فعالیتهای استراتژیکی که آن جامعه در آنها دارای عملکرد خوب یا ضعیفی خواهد بود، میانجامد.
این به معنای انکار امکان کثرت گرایی فرهنگی استراتژیک یا تکامل فرهنگی تحت فشار تجربه جدید نیست. به عنوان مثال، به دلایلی که حداقل میتوان در نهایت فرهنگی نامید، ایالات متحده در انجام عملیات ویژه نسبتاً ضعیف است، در حالی که اسرائیل، انگلیس و اتحاد جماهیر شوروی سابق نسبتاً خوب هستند.
مشكل نیروهای ویژه آمریكا
مشكل نیروهای ویژه آمریكا این است كه رابطة نیروهای مسلح آمریكا به طور كلی با نیروهای عادی دوستانه نیست و سازمانهای آمریكایی برای ایجاد و اجرای استراتژی در عملیات ویژه پذیرای تعهدات استراتژیك و عملیاتی نیستند. مشکل اصلی در فرهنگی نظامی و فرهنگی استراتژیک نهفته است. در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ به نظر میرسید بارها برنامه ایالات متحده به نفع تواناییهای عملیات ویژه تغییر میکند، اما مقاومت فرهنگی در برابر صدور مجوز برای شروع جنگ توسط مبارزان ویژه در نوع خود قدرتمند باقی ماند.