شعر فروغ فرخزاد شعری تاثیرگذار
فروغ فرخزاد: شعر فروغ بیش از آنکه تاثیرپذیر از دیگران و اشعار دیگر باشد بیشتر تاثیرگذار است. تاثیرپذیری که بیشتر از نظر محتواست و از دو طریق توجیه می شود. یکی تأثیر اکتسابی به اعتبار مطالعۀ تورات و دیگر تأثیر تجربی به علت توجه به سینما. به ویژه پس از تجربه در جذام خانه های تبریز و مشهد که زمینۀ ذهنی مساعد ناشی از مطالعۀ تورات موجب میشود که با تمام وجود، حقیقت جاری در جذام خانه را احساس کند و هم این احساس، بیش از پیش، مفاهیم نگرانی و اضطراب و وحشت و مسخ و زوال را در اعماق وجود او تعیّن بخشد و در نهایت، او را به سرایش شعرهای پیامبرانه ای همچون «آیههای زمینی» وا دارد. شعری که چه از نظر محتوا و چه از لحاظ شیوۀ بیان، به بیان مفاهیم توراتی بسیار نزدیک می شود.
گفتگوهای فروغ فرخزاد با نویسندگان پیشین
فروغ در گفتگویش با نویسندگان آرش پیشین (دفترهای زمانه) چنین میگوید : «من نیما را خیلی دیر شناختم، یعنی بعد از تمام تجربه ها و وسوسه ها و گذراندن یک دوره سرگردانی و در عین حال جستجو… میخواهم بگویم من بعد از خواندن نیما هم شعر بد زیاد گفته ام. من احتیاج داشتم که در خودم رشد کنم و این رشد، زمان لازم داشت… همین طور غریزی شعر میگفتم : شعر در من میجوشید. روزی دو سه تا ! نمیدانم اینها شعر بودند یا نه، فقط میدانم خیلی به «من» آن روزهایم نزدیک بودند…
تاثیرپذیری فروغ از ادیت استول
محمود آزاد چنین نظر و عقیده دارد که “آیه های زمینی” فروغ بی شباهت به ” سه شعر عصر اتم ” از ادیت استول نیست. چرا که هردو از زوال و فرجامی هراس آور می گویند. گویی این فروغ است که میگوید:
“زنی بود که گیسوان بلندش را شانه میزد
با آهنگ رود جاری
خواند: همه چیز پایان خواهد یافت.”
«سه شعر عصر اتم – تسبیح خوانی گل سرخ»
شعر ادیت استول
یا این «ادیت سیتول» است که می سراید :
خورشید مرده بود
خورشید مرده بود، و فردا
در ذهن کودکان
مفهوم گنگ گمشدهای داشت
«تولدی دیگر – آیههای زمینی»
به نظر «آزاد»، ریشۀ این هم صدایی از تورات است.
تأثیر پذیری فروغ از «شاملو»
تأثیر و تأثر، بیشتر بر جنبه های صوری شعر متکی است و نه معنوی. یعنی این شیوه های بیان و زبان شعری است که میزان تأثیر پذیری دو شاعر را از همدیگر نشان میدهد. تأثیر پذیری «فروغ» از «شاملو» و باز نه از نظر محتوا و نه از نظر زبان شعر، بل صرفاً از لحاظ وجود واژه ها و ترکیب های مشترک.
شاملو :
لالایی گرم «خطوط پیکرش» از تار و پود محو خود پوشیده پیراهن
فروغ :
ای تشنجهای لذت در تنم
وی «خطوط پیکرت» پیراهنم.
اشتراکات شاملو و فروغ
شاملو
آه چگونه این مارش عظیم اقیانوس را بشنوم تا دیگر نگاه آینده را در «نی نی» شیطان «چشم» کودکان بنگرم
فروغ :
زندگی شاید آن لحظۀ مسدودیست
که نگاه من، در «نی نی چشمان» تو خود را ویران میسازد.
رابطۀ سپهری با شعر «فروغ»
میتوان از تأثیر مسلم «فروغ» بر شیوه های بیانی «سپهری» سخن گفت و این را نظیر سطرها و پاره های زیر از شعرهای مختلف «فروغ» به وضوح نشان میدهد :
و من چنان پُرم که روی صدایم نماز میخوانند …
من از گفتن میمانم، اما زبان گنجشکان
زبان زندگی جملههای جاری جشن طبیعت است
زبان گنجشکان یعنی: بهار، برگ، بهار.
زبان گنجشکان یعنی: نسیم، عطر، نسیم.
زبان گنجشکان در کارخانه میمیرد …