حوادث اعتراضی اخیر در خاورمیانه
آنچه امروز در کشورهای خاورمیانه شاهد آن هستیم موج جدیدی از حوادث اعتراضی اخیر در خاورمیانه است که به دلیل نوع ساختار و سازمان یافتگی آن، نوع مطالبات معترضان، بستر و محیط اجتماعی- سیاسی خاص این کشورها، ابزارهای مورد استفاده و از همه مهمتر سرعت وقوع و زنجیروارگی آن تحلیلگران سیاسی را در رابطه با ماهیت شناسی و نام گذاری آن ها دچار اشکال و تضارب عقیده کرده است. برخی این تحولات را انقلاب، برخی شورش و بعضی نیز جنبش می خوانند. در این مقاله ابتدا هر سه مفهوم فوق، را مورد بررسی قرار داده و بر اساس نتایج آن به داوری درباره صحت و سقم فرضیه اصلی می پردازیم.
انقلاب
انقلاب تحول سیاسی پیچیده ای است که در طی آن حکومت مستقر به دلایلی توانایی اعمال زور خود را از دست می دهد و زمینه مبارزه برای قبضه قدرت توسط گروه های اجتماعی و سیاسی مختلف فراهم می آورد. این مبارزه اغلب طولانی مدت است و در نهایت نهادهای سیاسی جدید جانشین نهادهای قدیم می شوند. نارضایی اجتماعی، پیدایش گروه های بسیج گر، سازمان دهی و بسیج سیاسی، ضعف قوای سرکوب دولت و کوشش برای ایجاد ساخت جدید قدرت، عناصر اصلی انقلاب را تشکیل می دهند
نظریات در تعریف انقلاب
در تعریف انقلاب نظریات متنوعی مطرح شده است. به طور مثال هانتینگتون انقلاب را تحولی سریع، اساسی و خشونت بار در ارزشها و اسطوره های حاکم بر جامعه را واوژن کامنکا آن را تغییری عمده و ناگهانی در جایگاه اجتماعی قدرت سیاسی تعریف کرده اند. برخی انقلاب را با نگاهی مثبت ارزیابی می¬کنند مانند مارکسیست ها که انقلاب را لوکوموتیو تاریخ دانسته اند و برخی با دیدی منفی به انقلاب مینگرند و آن را پدیده ای مذموم قلمداد کرده که موجب تباهی و فساد جامعه است. نگاه غرب نسبت به انقلاب یک نگاه منفی است چرا که آن را برهم زننده نظم موجود و دستاوردهای بشری می¬دانند و به همین جهت با آن مخالفت می کنند.