مدیریت تنش و استرس
مدیریت تنش و استرس و مفهوم استرس یه خودی خود از تعامل حیاتی ارگانیسم. همراه با پاسخ های بیوشیمیایی معین نسبت به هرگونه بهم خوردگی این تعادل حیاتی خبر می دهند. بدن انسان نسبت به استرس یا بهتر بگوئیم. تنش دچار دگرگونی های هرمونی و عصبی شدید می شود. و همراه با آزاد کردن هورمون آدرنالین و تغییرات احساسی ،برانگیختگی هیجانی ایجاد می گردد. چهار دسته واکنش نسبت به تنش وجود دارد: واکنش جسمانی(بی قراری)، واکنش روانی(فقدان اعتماد به نفس)، واکنش هیجانی (اضطراب) و واکنش رفتاری (افزایش یا کاهش خواب).
سازگاری
سازگاری معمول با زندگی در سطح مفهومی نیومن و همکاران (۱۹۸۹) سلامت روان را ،ظرفیت کنار آمدن با استرس های ناخواسته یا موقعیت های فوق العاده پراسترس، و به عنوان تعادل بین فرد و محیط تعریف می کنند.بنابراین سلامت و استرس هردو کیفیت های کنشی لازم و فعال برای کنارآمدن مناسب با زندگی است.
۱-آگاهی از آسیب پذیری نسبت به عوامل استرس.
این آگاهی با توجه به سن، مرحله زندگی، عوامل بیولوژیکی ،سیک زندگی ،و باورها فرق می کند.
۲-شناخت منابع استرس.
خانگی ،شغلی،اجتماعی،سیاسی و یا اقتصادی.
۳-آگاهی از تنش و پیامدهای منفی ،خنثی یا حتی مفیدآن.
واژه “استرس مفید”توسیف کننده واکنش های موافق یا مفید نسبت به استرس است. که فشار مثبت یا استرس بهینه هم گفته می شود،. و نشان دهنده نیاز بشر به تحریک حسی است.با وجود این شوچ(۱۹۸۹)به این مقوله به عنوان “یک وضعیت نامتمایز بدون هیچگونه مفهومی” انتقاد می کند.و ترجیح می دهد که استرس را یک رابطه جدلی بین رشد ، سلامت ، عملکرد ، شخصیت و بیماری در نظر بگیردوآن را به کار ببرد.
۴-مدیریت تنش:
این موضوعی است که در اکثر متون ،به عنوان روش های مطرح استرس عنوان می شود. مانند تمرین های تنفسی،آرمیدگی جسمانی ،رشد کهارت های ترتباطی ،تغذیه ،شیوه زندگی سالم ،آمادگی جسمانی و غیره.
۵- استرس چیزی است که پس از مدیریت تنش باقی می ماند.
استرس به شکل های مختلف توصیف و یا مقیاس های مختلف اندازه گیری می شود. به خصوص با مقیاس درجه بندی سازگاری اجتماعی هولمز و راهه.
۶- مدیریت استرس شامل درک عمیق تر چگونگی تاثیر استرس بر فرد و حل استرس است.
این مراحل طرح کلی از رشد سلامت روان فرد ارائه می دهد که شامل آگاهی از الگوهای فردی سازگاری و آسیب پذیری در مقابل عوامل استرس.
شناسایی موارد خاص و معین استرس زا.
آگاهی از تنش و چگونگی نگهداری آن در ذهم هیجان و جسم؛ توسعه روش های مدیریت تنش درجه اول ؛ آگاهی از استرس و عوامل سترس زا ؛ و توسعه روش های مدیریت استرس درجه دوم است. به طور سنتی استرس را مشکل فردی می دانند. هفت مرحله آنتونوفسکی تا حدودی با این موضوع از طریق تمایز بین عوامل استرس روانی /اجتماعی (محرک)، و مدیریت تنش فردی(پاسخ)مقابله می کند.با این وجود ، ماهیت اجتماعی عوامل استرس زا را نمی توان ناچیز شمرد.به طور مشخص ماهیت اجتماعی ناراحتی است. که حدود و ثغور طبقه تعیین کننده ها و عوامل موثر گنجانده شده. در واژه استرس روانی /اجتماعی را تعیین می کند. و به دنبال آن کانون توجه راهبردها و فعالیت های ارتقائیی از فرد به محیط جابجا می شود.
خود پنداره و هویت
پیش نیاز ارتقاءسلامت افراد و پیش نیاز عزت نفس مفهومی از خود است .اگر چه به کارگیری این مفهوم فراسوی فرد کار را پیچیده تر می کند. با این وجود این موضوع از دیدگاههای متفاوتی ،بویژه فلسفه و جامعه شناسی مورد توجه است .”خود”به اشکال گوناگون به عنوان ساختاری فطری ،یک ساختار یا عامل فزاینده دیده می شود .عامل رفتاری “من”،رفتاری هوشیار،مفهومی واحد ،اجتماعی ،تعاملی و حتی ساخت فرضی دیده می شود.تفکیک اساسی بین جنبه های فیزیکی ،و غیرفیزیکی عملکرد انسان غیرممکن است. مگر آنکه ما خط ارسطو و سپس دکارترا دنبال کنیم .هویت من به طور آشکاری ،در تجربه بدن من وجود دارد.