ويژگيهاي روانشناختي کودکان عقب مانده ذهني
الگوهاي رفتاري در عقبماندگان ذهني مشابه و يکسان نيست. مثلاً يک کودک عقب مانده ممکن است خيلي پرتحرک فعال و بي قرار باشد و ديگري آرام و بدون جنب وجوش. برخي عقبماندگان ممکن است سست، بيميل و بيعلاقه و عدهاي تحريکپذير، پرخاشگر و داراي عصبانبت شديد باشند. بهطور کلي عدم تعادل طبيعي در زمينههاي رفتاري عاطفي و حسي- حرکتي در افراد عقب مانده ذهني ديده ميشود.
نقص در رشد شناختي
یکی از ويژگيهاي روانشناختي کودکان عقب مانده ذهني نقص در رشد شناختی است . براساس نظريه رشدشناختي پياژه طرحي ارائه داد شده بود که در آن بزرگسالان عقبمانده را دستهبندي کردهبودند. وي درپژوهش هايش به اين نکته پي بردکه بزرگسالان عقبمانده شديد و عميق(کانا) در سطح هوش حسي-حرکتي تثبيت شدهاند.
بزرگسالان عقبمانده معتدل (کاليو) ناتوان در فايق آمدن بر دوره مشهودي ماقبل عملياتي هستند و بزرگسالان عقبمانده خفيف(کودن) در سطح عمليات عيني عمل کرده و از آن فراتر نميروند. بزرگسالان مرزي تنها به استفاده از شکلهاي ساده عمليات صوري قادر هستند .
لورلبر اساس کار وسيعي که با کودکان جوان عقبمانده ذهني خفيف در انگلستان انجام داد دريافت که در سنين ۱۳ تا ۱۵ سالگي تنها برخي از آزمودنيها به مرحله عمليات عيني رسيده بودند و اينها نيز موفق به گذر از اين دوره و رسيدن به دوره بعد يعني دوره عمليات صوري نميشوند.
از سوي ديگر افراد عقب مانده معتدل به ندرت به طرحهاي ذهني عمليات عيني ميرسند و در واقع در سطح ماقبل عملياتي ادراکي و مشهودي عمل ميکنند.
محدوديتهاي يادگيري
یکی دیگر از ويژگيهاي روانشناختي کودکان عقب مانده ذهني محدوديتهاي يادگيري میباشد .نضج در کودکان عقبمانده ذهني از بسياري جهات کند ميباشد. راه رفتن و به ويژه تکلم به تاخير ميافتد. آنها در ۶ سالگي هنوز آماده يادگيري زبان نيستند و ممکن است به مفاهيم تاريخي دست نيابند. ليکن اندامهاي آنها به رشد خود ادامه ميدهند. کودکان عقبمانده بهطور ناهمگون و متغير از يک حوزه به حوزه ديگر رشد و تکامل نسبي پيدا ميکنند. ممکن است کودک عقبمانده ذهني زرنگ و باوقار باشد اما نتواند از زبان استفاده کند. ديگري ممکن است تنبل باشد اما اسامي و تصاوير را در سطح طبيعي به خاطر بياورد.
هرچه نارسايي هاي هوشي در عقبمانده ذهني شديدتر باشد اختلال در نيروهاي حياتي و رواني او نيز شديتر ميباشد که اين امر به صورت يک دايره معيوب محدوديتهاي هوشي او را تشديد ميسازد. يادگيري کودکان عقبمانده در مقايسه با کودکان عادي هم از نظر کمي و هم از نظر کيفي محدود ميباشد. در مسايل ابتدايي و ساده تفاوت کودک عادي و عقبمانده کم است و گاهي نامحسوس است. اما در مسايل دشوار، تفاوت آشکار ميشود.