کنترل براساس یادگیری عاطفی

  • توسط admin
  • ۱۳۹۸-۰۵-۰۵

کنترل براساس یادگیری عاطفی

کنترل براساس یادگیری عاطفی فرایند تصمیم گیری در مغز انسان محدود به محاسبه و منطق که توسط قشر فوقانی انجام می گیرد نیست بلکه عواطف که منشأ آنها در مخچه و مغز میانی می باشد نیز در تصمیم گیری دخیل هستند. در واقع، حل یک مساله تصمیم گیری با توجه به پیچیده بودن راه حل مبتنی بر محاسبه و منطق و نیز وجود نایقینی گاه بسیار مشکل است.

از این رو پیش از اینکه مساله در سطح شناختی، یعنی با در نظر گرفتن بازنمایی کامل محرک خارجی، پردازش شود، پردازش مساله در سطح ادراکی با کمک یک بازنمایی ساده تر از محرک خارجی توسط عواطف صورت گرفته و به سرعت یک جواب موقتی و نسبتاً خوب بدست می آید. از این رو پردازش عاطفی به فرایند تصمیم گیری سرعت می بخشد.

عوامل تعيين كننده جو عاطفي خانواده

  • ۱٫ارتباط كودك با والدين:
  • نخستين فرد درخانواده كه باكودك رابطه مستقيم دارد مادر است و زندگي با ارتباط زيستن ميان او و مادرش آغازمي شود مطالعاتي كه روان شناسان كودك درباره ناراحتيها واختلالات كودكان به عمل آورده اند نشان مي دهد كه علت بيشتر آنها محروميت از مادراست به عبارت ديگر وقتي نياز  به تعلق خاطر كودك ارضا نشود به اضطراب و آشفتگي دچار مي شود واكنشهاي ناسازگار از او بروز مي كند علت اينكه دربحث تأثير والدين در شخصيت كودك، كمتراز پدر صحبت ميگردد اين است كه پدر نخستين روزهاي تولدنقش كمي دارد. ولي مطالعات چند سال اخير نشان داده است كه نقش پدر در رشد و تكامل شخصيت كودك كمتر از مادر نيست. مخصوصا درمورد پسران، حضورپدر درخانه اهميت خاصي دارد.
  • ۲٫ موضع اقتصادي و اجتماعي خانواده:
  • اوضاع اقتصادي خانواده ممكن است بطورمستقيم در شخصت كودكان تأثير بگذارد ترس از گرسنگي و نداشتن پوشاك و پناهگاه، اثر عميقي در رشد كودك دارد كودكاني كه از تمام وسايل زندگي برخوردارند. نسبت به زندگي خويشتن بوده وكمتر دچار اضطراب و دلهره مي شوند كودكي كه درخانه فقير پرورش مي يابد، همواره در عدم اطمينان خاطر و احساس حقارت رشد مي كند. بنابراين مي توان گفت كه عقايد ونظرات كودك از وضع اقتصادي والدينش متأثر است.
۳٫وضع رواني افراد خانواده:

اوضاع احوال رواني افراد خانواده، موجب اضطراب  وناراحتي كودكان شده و آنان را از رشد سالم و طبيعي باز مي دارد و خانواده اي كه براي كوچكترين موضوعي عصباني مي شوند و به كينه ورزي  با مردم مي پردازند و به انتقام راغب مي شوند، جز يك عده افراد بيمار كه همواره با اضطراب شديد و ناراحتي هاي رواني ديگر زندگي مي كنند به جامعه تحويل نمي دهند. مادران و پدراني كه به علت تجارت قبلي دروان كودكي خود را انجام دادن وظيفه والدين، تزلزل دارند و عدم اطمينان خاطر احساس مي كنند، ثبات عاطفي ندارند، به فرزندان خود نظر مساعدي ندارند يا درباره روش تربيت با يكديگر موافق نيستند .

 دیدگاه های نظری خشم

در واکنش به فهم علل و عوامل مؤثر در خشونت، نقش آسيبهاي محيطي و شرايط تربيتي و غيره، رويکردهاي هدفمند و چند بعدي جامعي، در سال هاي اخير شکل گرفته اند:

۱- ديدگاه زيستي:

ميزان همگامي ارثي بالاتري در خانواده هاي افراد خشن ديده مي شود و عوامل زيستي متعددي مانند تأثير داروها و سوء مصرف مواد، سطح هورمون ها، صدمه به مناطق خاص مغز و ناقلان عصبي به تناوب در فرآيند خشونت دخيل دانسته شده اند.

۲- ديدگاه فرويد:

پس از بروز جنگ جهاني اول، فرويد وجود غريزه اي به نام تاناتوس يا نيروي مرگ را عنوان کرد که انرژي آن در جهت تخريب زندگي است. وي اين نظريه را مطرح کرد که به موجب آن تاناتوس با مکانيزم هاي جابه جايي، نيروي خود را به سمت بيرون معطوف مي کند و مبناي خشونت بر ضد ديگران واقع مي شود. در واقع پرخاشگري به طور عمده از تغيير جهت غريزة خود تخريب گر مرگ به سمت ديگران ريشه مي گيرد.

۳- ديدگاه يادگيري اجتماعي:

خشونت، رفتاري است که مثل ساير فعاليتها اکتساب و حفظ مي شود. از نظر اين ديدگاه خشونت فردي ريشه در عواملي چون تجربة گذشته فرد پرخاشگر، يادگيري و طيف وسيعي از عوامل مربوط به موقعيت بيروني او دارد.  براي مثال، سربازان در زمان جنگ، به خاطر کشتن افراد دشمن، نشان لياقت مي گيرند. تجربه رفتارهاي متضاد والدين، مصرف مواد در منزل، فقدان کارکردهاي مناسب خانواده، مشاهده مصرف مواد توسط والدين و خشونت آتي مي تواند احتمال ارتکاب کودکان به خشونت خانوادگي و نيز مصرف مواد را در بزرگسالي افزايش دهد که تداوم بين نسلي اعتياد و خشونت را همراه با تغييرات ساختاري خانواده به دنبال دارد و در اين شرايط رواج دور باطل اعتياد و خشونت خانوادگي افزايش مي ياب.

۴- ديدگاه اسناد:

اسنادهاي همسران و کودکان در مورد شرايط زندگي، به رضايت و خشونت آنها از خانواده بر مي گردد. همسران افراد معتاد، احتمالاً مشکلات زناشويي و رفتارهاي منفي و پرخاشگرانة شوهر يا همسر معتاد را به ويژگي هاي شخصيتي کلي او نسبت مي دهند و اين رفتارها را تعمدي، با بدخواهي و مستحق سرزنش مي دانند. از عواقب اسنادهاي منفي و نامناسب، کاهش رضايت خانوادگي و کيفيت سيستم حمايتي خانوادگي است. که خود رابطة مستقيمي با خشونتهاي خانوادگي دارد.

 

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Solve : *
2 + 24 =


اخبار

سینما و هنر

جهان