بررسی مفهومی مسکن

  • توسط admin
  • ۱۳۹۸-۰۴-۰۳

برای مناسب سازی هر فضا برای انجام فعالیتهای مورد نظر، ابتدا باید فعالیت و رفتار مربوط به آن را به طور صحیح شناسائی کرد. این شناخت ما را با شرایط انجام هر فعالیت و احتیاجات آن آشنا می کند و سپس ما را به ایجاد فضائی مناسب رهنمون می شود. ارتباط فضائی بین افراد سیستمی است پیچیده از تمایل به نزدیکی فرار، نادیده گرفتن و توجه نکردن و… به این دلیل فضای ساخته شده بوسیله ی معماری نمی تواند تنها با توجه به فضائی ریاضی طراحی شده باشد. بلکه لازم است طرح فضا به ترتیبی باشد که تمامی این ارتباطات اجتماعی- روانی تقویت شوند، یا اینکه لااقل مزاحمتی برای آنها ایجاد نشود.
ما نیز باید به عنوان خالق فضا باید بدانیم که:
هر فعالیتی خاص چه فضائی است.
هر فعالیت توسط چه کسی و چگونه انجام می شود.
برای انجام هر فعالیت چه شرایطی و وسائلی مورد نیاز می باشد.
در مورد خانه نیزیکی از راهای ممکن، بررسی و شناخت دقیق فعالیتهای سکونتی است، تا بدین طریق به بسترهای انجام این رفتارها و زمان انجام آنها دست پیدا کرده و به شناخت و استفاده از این رفتار فضاها، به طراحی و مناسب سازی جزء فضاهای سکونتی بپردازیم.
علاوه بر این بررسی فرهنگ حاکم بر خانواده ها نیز از اهمیت خاص برخوردار است. زیرا این مسئله در عمل تفاوتهای زیادی را به وجود می آورد. هر چه میزان تعلق خاطر به فضا و تأثیر شخص بر فضا بیشتر باشد، فرد، امتداد شخصیت و وجود خود را در فضا بیشتر حس می کند و همین امر خصوصیت فضائی را برای او افزایش می دهد.
چالز مور می گوید: وقتی از یک کف و یک سقف و چهار دیوار، یک اتاق ساخته می شود، در کنار این شش عنصر یک هفتمی هم وجود دارد که فضا است و این عنصر، اثری بیش از عناصر فیزیکی ای که فضا توسط آنان ساخته شده است. اما کیفیت این فضا، در وحله ی اول تابع عنصر متشکله ی آن و ارتباط این عناصر با هم است و این عوامل خود تحت تأثیر مشخصه های ذیل هستند.
الف- ابعاد عناصر
ب- موقعیت عناصر نسبت به یکدیگر
ج- نوع عناصر، جنس، سطح، بافت و رنگ
د- بازشوها یا گشایش ها در عناصر
با تمام تغییراتی که در نحوه ی زندگی و معشیت ما نسبت به گذشته ایجاد شده گرچه در شهرهای بزرگ و پرتراکم امروز خانه نقشی خوابگاهی یافته است، هنوز این کوچکترین واحد «زندگی» در «شهر» کانون گرم زندگی ما انسانها، محل رشد و پرورش کودکان و آسایش بزرگان است. در جامعه ی شهری امروز ما هنوز بیشتر مادران و کودکان روزشان رادر خانه شب می کنند و علی رغم فعالیت روزانه والدین در خارج از خانه و حضور کودکان در مهدها مدت زمان حضورمان در «خانه» آنقدر هست که شکل، ابعاد، اندازه و شرایط محیطی آن در نحوه ی رفتار و شخصیت فردی و اجتماعیمان اثر بگذارد. گذشته از زیر بنا، تناسب و عناصر فیزیکی و قابل اندازه گیری خانه، کدام یک عناصر محسوس، اما غیر قابل اندازه گیری خانه در ابعاد روانی و عاطفی آن تأثیر می گذارند و چگونه می توان از تأثیر این عناصر در جهت بهبود ابعاد روانی خانه بهره گرفت.
در این روزگار پر شتاب و احاطه انسان با ماشین و جدایی او از طبیعت، آیا هماهنگی و انطباق با محیط طبیعی برای بهبود شرایط محسوس، اما غیر قابل لمس خانه مفید نیست؟ آیا بازی پرتو های موافق و سازگار آفتاب در فضای زندگی، تغییر نور و درخشش روشنایی طبیعی در محیط خانه که حاصل سازگاری خانه یا کالبد زندگی با طبیعت است محیط دلپذیر و آشنایی را برای انسان فراهم نمی سازد و نتیجه آن ارتباط تنگاتنگ ساکنان خانه با طبیعت، این قدرتمندترین عامل در ایجاد شخصیت سالم در انسانها نیست؟ و اگر این چنین است، آیا حاصل هماهنگی و انطباق خانه با طبیعت به هماهنگی شهر با طبیعت نخواهد انجامید؟ و در این صورت انسان د رحد امکان از اسارت ماشینهای کنترل کننده ی حرارت و برودت و تأمین هوا و… رهایی نخواهد یافت؟
خانه محل زندگی، پرورش کودکان ، استراحت و تجدید قوای از دست رفته در طول یک روزگار و فعالیت در روزی دیگر است در محیط های نامناسب یر در شرایط نا مناسب محیطی انسان زودتر خسته می شود، استراحت و تجدید قوا به طور کامل صورت نمی گیرد و قوای فکری و جسمی انسان به مرور با زندگی در چنین شرایطی تحلیل می رود و اگر چنین وضعی برای مدت طولانی ادامه یابد سلامت انسان نیز به خطر خواهد افتاد. پس برای بالا بردن توان فکری و جسمی افراد و برای استفاده از حداکثر نیروی فعال جامعه، ناگریز به فراهم ساختن شرایط راحت در خانه هستیم. شرایط محیطی مناسب برای انسان از نظر حرارت و رطوبت یا «شرایط حرارتی مناسب» محدوده کوچکی از تغییرات دما و رطوبت هوا را در بر می گیرد.
از لحاظ آسایش انسان دو عنصر دما و رطوبت بیشتر از عناصر اقلیمی در کیفیت شرایط حرارتی هوا تأثیر دارند. از نظر بیشتر افراد در شرایط عادی با لباس ساده منزل و در وضعیت نشسته هوایی با دمای حدود ۲۱ تا ۲۷ درجه سلسیوس( سانتی گراد) و رطوبت نسبی ۳۰ تا ۶۵ درصد که به آن منطقه آسایش گفته می شود مناسب است. البته حدود تغییرات دمای هوای محیط خارج از خانه خیلی بیشتر از منطقه آسایش است. در کشور ما کمتر شهری را می توان یافت که در طول سال تغییرات دمای هوای آن در محدوده منطقه آسایش باشد. در اکثر شهرها و آبادیهای ما دمای هوا در زمستانها بسیار پایین تر از ۲۱ درجه و در تابستانها بالاتر از ۲۷ درجه است.
تغییراتی رطوبت هوا نیز وضعیت مشابهی دارد، به طوری که در بعضی نقاط هوا به شدت مرطوب و در برخی نقاط به شدت خشک است. پس، وظیفه اجراء و عناصر خانه این است که علی رغم تغییرات شدید شرایط آب و هوایی محیط خارج تغییرات حرارتی فضاهای داخلی را در محدوده« منطقه آسایش» نگه دارد عناصر خارج از خانه یا کالبد خانه متشکل از بام، کف، دیوارها و پنجره هاست. این عناصر یا کالبد خانه همچون لباس انسان که بدن او را در مقابل تغییرات شرایط محیطی محافظت می کند عامل تعدیل کننده یا محافظت کننده ی فضای داخل خانه اند.
لباسی که در زمستان می پوشیم با آنچه در تابستان بر تن می کنیم کاملاٌ فرق دارد و به طور کلی آنچه ساکنان مناطق سردسیر می پوشند با لباسهایی که مردم مناطق گرمسیر استفاده می کنند متفاوت است. این تفاوت که از تغییر شرایطه آب و هوایی ناشی می شود موجب سازگاری نسبی افراد با شرایط طبیعی محیط زندگیشان می شود. بر همین اساس شایسته است خانه هایی را که در مناطق مختلف اقلیمی می سازیم در کالبدی خاص شرایط محیطی آن منطقه داشته باشند. همان گونه که هرگز قابل قبول نیست که در تابستان لباس کلفت بپوشیم و آنگاه برای راحتی به انواع وسایل و تمهدات متوسل شویم، به هیچ وجه قابل توجیه نیست که کالبدی زمستانی یا مناسب ماطق سردسیر را در خانه های مناطق گرمسیر به کار بریم.
طبیعی است اگر لباسی مناسب شرایط مناسب نپوشیم در فضای آزاد راحت نخواهیم بود و ناگریز به فضای داخلی پناه خواهیم برد. فضاهای داخلی یا خانه ها نیز چنانچه کالبدی مناسب محیط خارج ساختمان خواهند شد و برای ایجاد شرایط مناسب در آنها ناچار به استفاده از وسایل حرارتی یا برودتی خواهیم بود.
بدیهی است همانگونه که در همه مناطق و در همه فصلها نمی توان تنها با پوشیدن لباس مناسب به ایجاد شرایط مناسب در فضای آزاد امید داشت، در همه نقاط کشور هم نمی نوان تنها با تأمین هماهنگی کالبد خانه با شرایط اقلیمی فضاهای زندگی را در شرایط مناسب نگه داشت و ناگریز برای ایجاد چنین شرایطی ناگریز به استفاده از وسایل مکانیکی خواهیم بود. پس تفاوت در چیست؟ حال که برای ایجاد شرایط همواره مطلوب و مناسب در فضای داخلی ناچار به استفاده از سیستمهای مکانیکی هستیم، چرا اساس کار را به جای سازگاری خانه با محیط طبیعی بر استفاده از این نوع سیستم ها نگذاریم؟
پاسخ این است که توجه به تأثیر ویژگی های محیط در شکل گیری و خصوصیات کالبد خانه نه تنها از نظر افزایش عمر مفید ساختمان و بالا بردن سطح کیفی آسایش و بهداشت در فضای داخلی، بلکه از نظر صرفه جویی در مصرف انرژی های تجدید ناپذیر مورد نیاز جهت کنترل شرایط این فضاها (که در دهه های اخیر از نظر سالم سازی محیط زیست و کاهش خطرات زیست محیطی اهمیتی ویژه و بعدی جهانی یافته است) اهمیتی خاص دارد. و باید اضافه کرد که سازگاری و انطباق عناصر کالبدی خانه با شرایط اقلیمی موجب حفظ ارتباط و پیوستگی انسان با طبیعت می شود، طبیعی است که در دهه های اخیر با بی مهری ما روبه رو و فراموش شده است. انطباق خانه با اقلیم گذشته از ایجاد فضاهای دلپذیر و صرفه جویی در مصرف انرژی و کم کردن خطرات زیست محیطی موجب آشتی سازی انسان با طبیعت و خنثی شدن برخی از ثمرات نامطلوب زندگی ماشینی خواهد شد. پنجره ، بام ، دیوارها و کف عناصر کالبدی خانه محسوب می شود که به ترتیب بیشترین تأثیر را در کیفیت شرایط داخل آن باقی می گذارند.
( پنجره جزء شفاف جداره ی ساختمان که مهمترین عنصرکالبد ساختمان از نظر ارتباط بصری و روانی ساکنان خانه با محیط اطراف آن محسوب می شود و تا حدود زیادی در شکل و هویت ساختمان تأثیر دارد، از نظر تبادل حرارت میان فضاهای داخلی و محیط اطراف ضعیف ترین عضو کالبدی خانه محسوب می شود.)
شیشه معمولیاز نظر عایق حرارتی حدود چهار بار ضعیف تر از دیوار آجری با ضخامت ۳۵ سانتی متری است. شیشه که در مقابل عبور اشعه خورشید شفاف است به راحتی امکان نفوذ اشعه آفتاب به فضاهای داخلی و جذب انرژی خورشیدرا در این فضاها فراهم می سازد. در فصل تابستان خاصیت گلخانه ای شیشه می تواند موجب گرم شدن بیش از حد فضاهایی شود که اشعه خورشید به داخل آنها راه یافته است. بنابرین در حالی که با طراحی پنجره مناسب می توان به طور مفید و موثر از انرژی خورشید برای گرم کردن فضاهای داخلی در فصل زمستان استفاده کرد، پنجره ای با جهت ، اندازه و موقعیت نامناسب می تواند به بیش از حد گرم شدن خانه در تابستان و بیش از حد سرد شدن آن در زمستان منجر شود.
در حالی که پرتوهای گرم و مطلوب زمستانی خورشید، لذت برخورداری از آفتاب را در فضاهای رو به آفتاب برای ساکنان خانه به ارمغان می آورد به تمجید آنها از نیروهای لایزال طبیعی و نزدیکی انسان به طبیعت می انجامد، تابش شدید و طاقت فرسای آفتاب تابستانی از پنجره هایی با جهت نامناسب انسان را به مقابله با این نیروی طبیعی وا می دارد و به جدایی و دوری او از طبیعت منتهی می شود.
گرچه باز شدن پنجره موجب ارتباط مستقیم میان فضاهای داخل و خارج خانه و ایجاد پیوستگی میان محیط داخلی با هوای گرم و نامطبوع داخل در ایجاد شرایط مناسب مفید واقع می شود، نفوذ هوای سرد از درز پنجره های در فصل سرد و تابش اشعه ی حرارتی از بدن افراد داخل اتاق به سطح سرد شیشه ها در زمستان باعث اتلاف حرارت ساختمان و ایجاد شرایط ناراحت کننده در فضاهای داخل خانه خواهد شد.
مهمترین وظیفه ی اجزاء غیر شفاف کالبد خانه، یعنی بام،کف و دیوارهای خارجی از نظر تنظیم شرایط محیطی جلوگیری یا کاهش اتلاف حرارت فضاهای داخلی در فصل سرد و جلوگیری از گرم شدن آنها در فصل گرم است. بام ساختمان به لحاظ تغییر موقعیت خورشید در طول سال و تابش ناچیز آن در فصل سرد می شود آسیب پذیرتر از دیوارها است. تابیدن اشعه خورشید بر سطح خارجی بام در تابستان بخصوص در صورتی که سطح خارجی آن تیره باشد موجب داغ شدن این سطح و انتقال حرارت از آن به فضاهای داخلی می شود. در فصل زمستان، به خصوص در شبها که آسمان صاف و شفاف است بام خانه که هوای گرم داخلی در زیر آن انباشته شده و سطح خارجی آن مجاور هوای بیرون است مهمترین عامل اتلاف حرارت فضای داخلی محسوب می شود.
تغییر دمای سطح خارجی بام در طول سال باعث انقباض و انبساط مصالح و در نتبجه آسیب دیدگی عایق رطوبتی آن و ایجاد مشکلاتی از نظر محافظت ساختمان خانه در برابر بارندگی می شدند.
توجه به عملکرد این عناصر در کنار مواردی چون فرم کالبدی، جهت استقرار و سازمان دهی پلان ساختمان خانه باعث هماهنگی آن با شرایط طبیعی محیط اطراف و ایجاد فضاهایی راحت تر، دلپذیرتر و سالم تر خواهد شد که آشتی ساکنان آن با طبیعت را به دنبال خواهد داد.
بحث سازگاری یا انطباق خانه با شرایط محیطی یا اقلیمی و ضرورت انجام چنین انطباقی را می توان در سه زمینه مطرح کرد، که هر یک از این سه زمینه هدف و مخاطب خاص خود را دارد.
بام و کف به تنهایی با کیفیتی معمولی قادر به کاهش تبادل حرارت بین فضاهای داخلی و محیط خارج در حد مجاز و قابل قبول نیستند، لذا بکارگیری عایقهای حرارتی در جدارهای خارجی بخصوص در بام ها ضروری است. بنابراین طراحان فضاهای مسکونی باید در مرحله طراحی جزئیات جدارهای خارجی این فضاها به ضرورت کاربرد لایه های عایق حرارتی یا مصالحی که از این نظر کیفیت مناسبی دارند توجه نمایند.
توجه به نوع بافت مجموعه های مسکونی از نظر تراکم و گسترش بافت و همچنین انتخاب جهت استقرار مناسب برای ساختمان ها و معابر ار موارد حائز اهمیت در سازگاری «خانه» و به طور کلی محیط های مسکونی باشرایط اقلیمی است و از این نظر شهرسازان و طراحان شهری باید به اهمیت این مسئله و نتایج حاصل از آن توجه کامل داشته باشند.
همان گونه که قبلاٌ نیز اشاره شد، از میان عناصر کالبدی «خانه» جهت و اندازه پنجره ها تأثیر قابل توجهی در شرایط محیطی فضاهای داخلی دارد. به همین دلیل، توجه به جهت، ابعاد و نحوه ی محافظت از پنجره ها در برابر شرایط خارجی، اعم از آفتاب، باد و بارندگی، ابتدایی ترین و مهمترین موردی است که باید مورد توجه معماران و طراحان ساختمان قرار گیرد.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Solve : *
23 − 13 =


اخبار

سینما و هنر

جهان